دریانیوز: این که بتوانی قلمت را برای نوشتن از پرستاران به کار بگیری کاری است سخت زیرا وصف آنان قلمی پرتوان می خواهد چه بسا بهتراست یک پرستار از دنیای پرستار بگوید…
آری من پرستارم، پرستاری که درد و رنج را
می فهمد، استرس و نگرانی را می فهمد، کمبودها را می بیند و می داند که باید ساخت…
اما راستش من یک انسانم
گاهی هم خسته می شوم، گاهی درد دارم، گاهی بیمارم و لی عشق و هدفمم لحظه ای اجازه
نمی دهد دردم را به دیگران بگویم چون می دانم من باید پرستار دیگران باشم.
من پرستارم همان که فرزندش آرزو دارد روزی بعد از شیفت سرحالش ببیند راستش از بس درد و رنج مردمم را دیدم و شنیدم دیگر برایم سخت است خود را شاد نشان دهم.
من با درد و رنج بیمار درد کشیدم، من با بی تابی همراه بی تاب شدم، من با گریه پشت در اتاق احیا گریه کردم اما خوب می دانم من کوه صبرم.
بگذارید برایتان از روزهایی در همین حوالی بگویم روزهایی که فکرش مرا آزار می دهد روزگار سیاه مبارزه با کرونا
آری سیاه بود چون هر روز شاهد داغدار شدن مردم بودم
روزگار سیاهی بود چون دیگر نمی توانستم از نزدیک عزیزانم را ببینم، نمی توانستم دخترانم را در آغوش بکشم…
آری روزگار تلخ و سیاهی بود…
مسئولین ما را خط مقدم مبارزه خطاب می کردند اما چه زود یادشان رفت که خط مقدم نیاز به پشتیبانی دارد
چه زود یادشان رفت که خط مقدم باید توان
بگیرد برای مبارزات بعدی و چه زود یادشان رفت…
حالا بگذریم از اونجاییکه وقت تنگه بعضی از همکارا هم لانگ هستن بعضی ها هم بیمارستان دیگه شیفت دارند و ما هم که سرویس مون زود میرده پس چند تا دعا دارم براتون که آمین شما را می خوام
ریتم مشکلاتتون Flat
ریت مالیتون تاکی کارد
T عمرتون تال
سطح تریاژ زندگیتون ۵
محور ذهنتون Right
خاطرات بد از ذهنتون Left
نویسنده: زهرا پدیدار – سرپرستار اورژانس بیمارستان خلیجفارس
ثبت دیدگاه