حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

دوشنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۴ Monday, 21 April , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 4686 تعداد نوشته های امروز : 10 تعداد اعضا : 13 تعداد دیدگاهها : 145×
  • تقویم شمسی

    فروردین ۱۴۰۴
    ش ی د س چ پ ج
        فروردین »
     12345678910111213141516171819202122232425262728293031  
  • قاچاق سوخت؛ نتیجه نبود شغل مناسب و حمایت ناکافی از جوانان
    ۲۴ فروردین ۱۴۰۴ - ۸:۱۴
    شناسه : 26990
    بازدید 179
    2
    دریانیوز// هرمزگان، استانی با ظرفیت‌های بی‌نظیر اقتصادی و موقعیت استراتژیک در جنوب ایران، سال‌هاست که با معضلی جدی به نام قاچاق سوخت دست‌وپنجه نرم می‌کند. این پدیده که به‌ویژه در میان نوجوانان و جوانان رواج یافته، نه‌تنها به اقتصاد کشور ضربه می‌زند، بلکه آینده نسل جوان را نیز به مخاطره انداخته است.
    ارسال توسط : نویسنده : مددی منبع : روزنامه دریا
    پ
    پ

    دریانیوز// هرمزگان، استانی با ظرفیت‌های بی‌نظیر اقتصادی و موقعیت استراتژیک در جنوب ایران، سال‌هاست که با معضلی جدی به نام قاچاق سوخت دست‌وپنجه نرم می‌کند. این پدیده که به‌ویژه در میان نوجوانان و جوانان رواج یافته، نه‌تنها به اقتصاد کشور ضربه می‌زند، بلکه آینده نسل جوان را نیز به مخاطره انداخته است.

    بسیاری از این نوجوان ها و جوانان، حتی تحصیل را رها کرده و به‌سوی این شغل پرخطر و غیرقانونی روی می‌آورند. اما چرا؟ پاسخ را می‌توان در یک واقعیت تلخ جست‌وجو کرد: نبود شغل مناسب و حمایت کافی از جوانان، به‌ویژه در شرق و غرب این استان.

    گفت‌وگو با برخی از این افراد نشان می‌دهد که اگر شغل آبرومند و پایداری در دسترس بود، آن‌ها حاضر بودند از قاچاق سوخت دست بکشند. اما وقتی در مقابلشان گزینه‌ای جز جاده‌های خطرناک و درآمدهای نامطمئن نیست، چه انتظاری می‌توان داشت؟

    فقدان فرصت‌های شغلی: ریشه اصلی معضل

    هرمزگان با وجود بنادر مهم، صنایع بزرگ و ظرفیت‌های کشاورزی و گردشگری، همچنان در صدر استان‌های دارای نرخ بالای بیکاری قرار دارد. جوانان این منطقه، به‌ویژه در شرق و غرب استان، از نبود فرصت‌های شغلی مناسب رنج می‌برند.

    در شرق هرمزگان، مناطقی مانند میناب، رودان و جاسک و در غرب، از جمله بندرلنگه و پارسیان، با وجود پتانسیل‌های محلی، همچنان محروم از توسعه متوازن هستند. صنایع بزرگ اغلب به نیروی کار غیربومی وابسته‌اند و سهم جوانان محلی در این مشاغل ناچیز است. کشاورزی و صیادی نیز به دلیل مشکلات زیرساختی و نبود بازار مناسب، نمی‌توانند پاسخ‌گوی نیازهای معیشتی باشند.

    در گفت‌وگویی که با چند نفر از جوانان فعال در قاچاق سوخت داشتم، همگی به یک نکته مشترک اشاره کردند: «اگر شغل مناسبی بود، حتماً قاچاق را کنار می‌گذاشتیم.» یکی از آن‌ها، جوانی ۲۳ ساله از شرق استان، می‌گفت: «من تا دیپلم درس خواندم، اما بعدش هیچ کاری پیدا نکردم. نه سرمایه‌ای داشتم که کسب‌وکاری راه بیندازم، نه کسی حمایتم کرد. قاچاق سوخت تنها راهی بود که جلوی رویم باز بود.»

    دیگری، اضافه کرد: «مسئولان‌ برای جوانان بیکار هرمزگانی نه اشتغالزایی می کنند و نه از اشتغالزایی و کارآفرینی حمایت می کنند، فقط سنگ اندازی می کنند واجازه کارآفرینی بخصوص در مناطق روستایی را هم به بهانه های مختلف نمی دهند و بسیاری از جوانان چاره ای به جز قاچاق سوخت را مقابل شان نمی بینند.» این سخنان نشان می‌دهد که قاچاق سوخت برای بسیاری از این جوانان، نه یک انتخاب، بلکه یک اجبار است.

    تحصیل در برابر قاچاق؛ انتخابی که وجود ندارد

    یکی از نگران‌کننده‌ترین جنبه‌های این معضل، ترک تحصیل نوجوانان و گرایش آن‌ها به قاچاق سوخت است. وقتی درآمد روزانه قاچاق سوخت می‌تواند به ۳۰ تا ۵۰ میلیون تومان و بیشتر برسد، چگونه می‌توان از یک جوان یا حتی یک نوجوان انتظار داشت که پشت میز مدرسه بنشیند و به امید شغلی نامعلوم در آینده درس بخواند؟

    در مناطق محروم هرمزگان، آموزش با چالش‌های متعددی از جمله کمبود مدرسه و معلم، امکانات، دوری مدارس و فقر خانواده‌ها مواجه است. در چنین شرایطی، قاچاق سوخت به‌عنوان یک میان‌بر اقتصادی، جذابیت بیشتری پیدا می‌کند. این روند نه‌تنها آینده تحصیلی این نسل را نابود می‌کند، بلکه جامعه را از نیروی انسانی تحصیل‌کرده محروم می‌سازد.

    وقتی یک نوجوان به جای قلم، فرمان خودروی حامل سوخت قاچاق را در دست می‌گیرد، این پیام را دریافت می‌کند که تلاش و آموزش در این جامعه به نتیجه نمی‌رسد. نتیجه این چرخه معیوب، افزایش آسیب‌های اجتماعی، از جمله اعتیاد، تصادفات مرگبار و …. است.

    بروکراسی و کارشکنی؛ دیواری در برابر آرزوها

    در کنار نبود شغل مناسب، برخی از جوانانی که تصمیم به راه‌اندازی کسب‌وکار می‌گیرند نیز با موانع بزرگی مواجه می‌شوند. بروکراسی پیچیده، قوانین دست‌وپاگیر و کارشکنی‌های اداری، بسیاری را از ادامه مسیر منصرف می‌کند. جوانی تعریف می‌کرد که قصد داشته یک شغل مناسبی را در روستا راه‌اندازی کند که چند نفر دیگر هم درکنارش مشغول به کار شوند، اما برای گرفتن مجوز بیش از دوسال در ادارات ونهادهای مختلف سرگردان شده و در نهایت با بهانه‌های مختلف، درخواستش رد شده است. او می‌گفت: «وقتی دیدم این‌همه دوندگی بی‌فایده است، عطایش را به لقایش بخشیدم و دوباره به قاچاق برگشتم.»

    این تجربه‌ها نشان می‌دهد که حتی انگیزه و تلاش برای ایجاد شغل هم در برابر دیوار بلند بروکراسی و عدم حمایت به بن‌بست می‌خورد. در حالی که دولت و نهادهای مسئول می‌توانند با ساده‌سازی فرآیندها، ارائه تسهیلات کم‌بهره و حمایت از کارآفرینان جوان، راه را برای فعالیت‌های مولد هموار کنند، اما در عمل، این حمایت‌ها یا وجود ندارند یا به گروه‌های خاصی محدود می‌شوند که اغلب بومیان هرمزگان در آن جایی ندارند.

    شرق و غرب هرمزگان؛ دو روی یک سکه محرومیت

    نگاهی به وضعیت شرق و غرب هرمزگان، عمق محرومیت و بی‌توجهی را آشکار می‌کند. در شرق استان، جاده‌های صعب‌العبور و نبود زیرساخت‌های صنعتی، قاچاق سوخت را به تنها گزینه قابل دسترس تبدیل کرده است.

    تصادفات مرگبار ناشی از تردد خودروهای حامل سوخت در این مناطق، گواهی بر این مدعاست. در غرب، با وجود نزدیکی به بنادر و ظرفیت‌های تجاری، جوانان از فرصت‌های شغلی محروم‌اند و اغلب به‌عنوان نیروی کار ارزان در مشاغل غیررسمی مشغول می‌شوند یا به قاچاق روی می‌آورند.

    تفاوت این دو منطقه شاید در جزئیات باشد، اما نتیجه یکسان است: جوانی که از نبود حمایت و شغل مناسب به ستوه آمده، قاچاق سوخت را بهترین و گاهی تنها راه پیش روی خود می‌بیند. این در حالی است که هرمزگان می‌توانست با سرمایه‌گذاری روی ظرفیت‌های محلی، از کشاورزی و شیلات گرفته تا گردشگری و صنایع کوچک، برای جوانانش فرصت‌های پایدار ایجاد کند.

    راهکار: حمایت به جای سرکوب

    مقابله با قاچاق سوخت تنها با بگیروببند و اقدامات انتظامی ممکن نیست. تجربه نشان داده که سرکوب، بدون ارائه جایگزین، نتیجه معکوس دارد.
    اگر قرار است این معضل ریشه‌کن شود، باید به سراغ ریشه‌ها رفت؛ بیکاری و نبود حمایت. جوانان هرمزگان بارها اعلام کرده‌اند که در صورت وجود شغل مناسب، از قاچاق دست می‌کشند. این ادعا، هم یک درخواست است و هم یک راه‌حل.

    دولت و نهادهای مسئول باید با ایجاد فرصت‌های شغلی پایدار، از جمله توسعه صنایع کوچک و محلی، حمایت از کارآفرینی و آموزش مهارت‌های کاربردی، به این درخواست پاسخ دهند.

    کاهش بروکراسی، ارائه تسهیلات مالی به جوانان و اولویت دادن به نیروهای بومی در مشاغل موجود، گام‌هایی عملی در این مسیر است. حتی برخی از شاغلان فعلی در قاچاق سوخت می‌گویند که با چنین حمایت‌هایی حاضرند این شغل پرخطر را کنار بگذارند.

    آینده در گرو تصمیم امروز

    قاچاق سوخت در هرمزگان، بیش از آن‌که یک جرم باشد، یک فریاد است؛ فریاد جوانانی که از بیکاری، محرومیت و نبود حمایت به تنگ آمده‌اند. این معضل، آینده استان و کشور را تهدید می‌کند و اگر امروز چاره‌ای برای آن اندیشیده نشود، فردا هزینه‌های سنگین‌تری بر دوش جامعه خواهد گذاشت.

    وقت آن است که به جای سرزنش این جوانان، دست آن‌ها را بگیریم و با ایجاد فرصت‌های شغلی مناسب، راه را برای بازگشتشان به زندگی سالم و مولد باز کنیم. هرمزگان، با همه ظرفیت‌هایش، شایسته نسلی پویا و امیدوار است، نه نسلی که در جاده‌های قاچاق، جان و آینده‌اش را به خطر بیندازد.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.