دریانیوز// صبح که میشود، آفتاب سوزان خلیج فارس شروع به تابیدن می کند، پیر زنی با دست های ترک خورده پرده های خانه کاهگلی اش را کنار می زند. آرام از درب خانه بیرون می آید. زانوانش میلرزد و اما کسی نیست که دستش را بگیرد. تنها فرزندش سال ها پیش روستا را برای یافتن کار ترک کرده و هم اکنون؛ در حاشیه های شلوغ تهران گم شده، پیر زن آخرین بار که تب شدید داشت، همسایه ها او را با ماشین به کلینیک روستای کناری بردند. شبها، کنار عکسهای محو شده قدیمی، با خودش زمزمه میکند: «این تنهایی کی تمام میشود؟…»
این روایت، داستان تکرارشونده هزاران سالمند در هرمزگان است؛ استانی که نرخ رشد سالمندیاش از میانگین کشور پیشی گرفته است. بر اساس آمارها، تا کمتر از ده سال دیگر، از هر هفت نفر در این استان، یک نفر بالای ۶۰ سال خواهد بود. مهاجرت جوانان به شهرهای بزرگ و کشورهای حاشیه خلیج فارس، کاهش نرخ باروری و افزایش امید به زندگی، هرمزگان را در آستانه یک سونامی خاموش قرار داده است. در روستاهایی که کلینیک های بهداشتی ساعتها با هم فاصله دارند، سالمندان نه تنها با بیماری های جسمی، که با تنهایی مرگبار و فقر دست وپنجه نرم می کنند.
پشت این آمارهای خشک، رنج هایی پنهان است: مادربزرگی که پسرش در تهران غرق کار روزمره است، حتی نمی تواند صدای نوه هایش را از پشت خطوط ضعیف تلفن بشنود. سالمندی که مجبور می شود به خاطر نبود خانه سالمندان در زادگاهش، آخرین سالهای عمرش را در شهری غریب بگذراند؛ جایی که زبان و بوی دریا برایش بیگانه است. اینجا، عدالت جغرافیایی نقض شده است.
اما راه حل ها دور از دسترس نیستند. در تهران، خانه های بین نسلی، سالمندان را با دانشجویان همخانه کرده تا تنهایی هر دو گروه کاهش یابد. در اصفهان، کارگاه های صنایع دستی روزانه، پیران را به جامعه پیوند میدهد. در شیراز، خانه های متروکه با کمک خیرین به پناهگاه های کوچک سالمندی تبدیل شده اند. این الگوها ثابت کرده اند خانه سالمندان موفق، نه ساختمانهای سرد و بی روح، که مکان هایی زنده اند که کرامت و مشارکت اجتماعی را به سالمندان بازمی گردانند.
هرمزگان اما راه خود را می طلبد. ساخت خانه هایی با حیاطهای مرکزی و سایه بانهای طبیعی، سازگار با اقلیم گرم و مرطوب. راه اندازی واحدهای سیار پزشکی برای رسیدن به روستاهای دورافتاده. نصب دکل های مخابراتی تا سالمندان بتوانند با فرزندانشان در تهران یا دبی گفت وگوی تصویری داشته باشند. حتی ایجاد کارگاه های ماهیگیری ساحلی تا سالمندان، حس مفیدبودن را از دست ندهند.
تأمین مالی این پروژه ها نیازمند عزمی جمعی است: از کمک خیرین محلی تا مشارکت شرکت های بندری در قالب مسئولیت اجتماعی. معافیت های مالیاتی برای بخش خصوصی، استفاده از عوارض گردشگری جزایر قشم و کیش و حتی فروش صنایع دستی ساخته دست سالمندان به گردشگران میتواند چرخ های اقتصاد این خانه ها را بچرخاند.
سالمندی در هرمزگان فقط یک عدد در گزارش های آماری نیست؛ آزمونی برای وجدان جمعی ماست. روزی، همین سالمندان، نخلستانهای سوخته از گرما را آباد کردند و ماهیگیران گم شده در دریا را به ساحل بازگرداندند. امروز، وقت آن است که ما دِین خود را با ساخت «خانه های زندگی» ادا کنیم؛ خانه هایی که بوی نخلستان بدهند، صدای موج دریا از پنجره هایشان شنیده شود، و سالمندان، نگهبانان خاطرات گذشته، در آغوش جامعه آرام بگیرند.
ثبت دیدگاه