دریانیوز// از دور چراغ میدهد تا راه را برایشان باز کنی و اگر این کار را نکنی ممکن است به قیمت جانت تمام شود. از کنارت که میگذرند شاید شماردن تعدادشان برایت سخت شود و نوع حرکت و تکانهای ماشین نشان میدهد که بار سنگینی را حمل میکنند.
اگر هم شب باشد نور چراغهای هدلایتشان آنچنان چشمانت را اذیت میکند که مجبور میشوی راه را برایشان باز کنی. فرقی ندارد بار داشته باشند یا نه فقط بایدسرعت بروند. گویا ترس و حرصی که در وجودشان وجود دارد باعث میشود نتوانند به آرامی رانندگی کنند یا تعادل روحی درستی ندارند که اینگونه پا را روی پدال گاز فشار میدهند. این قصه جادههای استان هرمزگان و به ویژه جادههای منتهی به شهرستان میناب است که از این شهرستان بیشترین قاچاق سوخت به دریا صورت میگیرد. جادههای استان هرمزگان هر لحظه بوی سوخت، آتش و مرگ میدهد و کمتر زمانی است که خبر سوختن سوختبری در جادهها را نشنوی و از درون نسوزی.
چه جوانهایی که در جادههای این استان به خاطر تردد خودروهای سوختبر جان خود را از دست داده و خانوادههایی را داغدار کردهاند. اما گویا این قصه تمامی ندارد و همچنان باید شاهد تردد خودروهای مرگ در جادههای استان باشیم. خودروهایی که سرنوشت زندگی بسیاری را تغییر دادهاند و زنان و کودکانی را بیسرپرست کردهاند. نداشتن شغل مناسب در بین جوانان و راحت بودن این شغل باعث شده هر روز بر تعداد افرادی که به سوختبری روی میآورند افزوده شود و جادههای استان شلوغتر از هر زمانی شود و این امر نیز خطرات تردد در سطح جادهها را افزایش میدهد. پولهای بادآوردهای که نصیب جوانان در این راه میشود بر اشتیاق جوانان برای شروع و ادامه فعالیت در آن میافزاید.
جوانانی که باید از نیروی جوانی و کارایی آنها در توسعه و پیشرفت کشور استفاده شود، جان خود را بر قاچاق سوخت گذاشته و ارمغانی جز سیاهپوش کردن خانوادهها به همراه ندارند. حرص و طمع انسان سیری ندارد و هر چه بیشتر درآمد کسب کنند باعث مصمم شدن برای ادامه راه میشود تا جایی که شاید مسیر خانه ابدی را در پیش بگیرند. قاچاق سوخت مدت زمان زیادی است که در استان هرمزگان رواج دارد و جادههای استان به گذرگاهی برای خودروهای سوختبر تبدیل شدهاست. قاچاقی که تیشه بر ریشه اقتصاد کشور میزند و در این راه جانهای زیادی به ناحق گرفته میشود.
راحتی کار به حدی بود که برخی افراد با خرید خودروی گازوئیلی از جمله مینیبوس و اتوبوس قدیمی، فقط از سهمیه سوخت و فروش آن درآمد خوبی کسب میکردند. افرادی با خرید چند خودرو، شب را تا صبح در صف گازوئیل ایستاده و بعد از هر سوختگیری، آنها را در بشکه تخلیه و مجدد در صف قرار میگرفتند تا تمامی سهمیه خود را دریافت نموده و صبح هنگام با فروش گازوئیل دریافتی، مبلغ کلانی را به جیب میزدند. از سوی دیگر خودروهای سوختبر نیز با خرید سوخت از این افراد، راهی جادهها میشدند و ترس و اضطراب را به جان خانوادهها میانداختند.
این روند تا جایی ادامه پیدا کرد که کمکم با مشکل کمبود سوخت در کشور مواجه میشدیم و از این رو باعث شد اقداماتی توسط مسئولان به ویژه دستگاههای قضایی و انتظامی صورت پذیرد. اکنون صفهای گازوئیل خلوتتر از قبل شده و مانند سابق خبری از ترافیکهای سنگین شبانه و شلوغی در جایگاههای استان نیستیم چرا که کارهای نظارتی باعث شده برخی افراد مانند سابق نتوانند چندین نوبت در صف سوخت قرار بگیرند و بر شلوغی جایگاه بیافزایند.
اما صفهای بنزینی در برخی جایگاهها وجود دارد نیاز است این صفها نیز کنترل و خلوت شود. اما این موضوعات باعث نشده که جادههای استان از سوختبرها خلوت شود. بخشی از قاچاق سوخت استان از سوختی است که از جایگاههای استان توسط خودروها سوختگیری میشود و بعد از چند بار تخلیه و بارگیری توسط خودروهای سوختبر، به مقصد نهایی و فروش به بیگانگان میشود. این تخلیه و بارگیری چند باره در طول مسیر باعث افزایش چندین برابری قیمت سوخت میشود و هر سوختبر میخواهد سهمی از این سود راحت و بادآورده داشته باشد.
این موضوع موجب افزایش خودروهای سوختبر در سطح جادهها شده و شاهد هستیم که جان مردم در این جادهها هر روز در حال تهدید شدن است. تردد این خودروها در جادهها رانندگی را برای رانندگان سخت کرده و استرس زیادی را هم به آنها و هم خانوادههایشان وارد میکند. چقدر مردم باید در جادهها با ترس و دلهره رانندگی کنند؟ مردم تا کی باید شاهد تردد افسارگسیخته سوختبرها در جاده باشند که هر لحظه ممکن است آسیبی به آنها وارد کرده یا جان آنها را بگیرد؟
کمتر زمانی است که خبر کشف سوختهای قاچاق یا توقیف خودرو یا تجهیزات قاچاقچیان رسانهای نشود اما باز همچنان تردد بیوقفه خودروهای سوختبر را در جادهها شاهد هستیم و علاوه بر کشفهای صورت گرفته، اخبار تصادف و جان باختن و سوختن خودروها و حتی سرنشینان آن باز به گوش میرسد و این خانوادهها هستند که باید شاهد پرپر شدن عزیزانشان در جادهها باشند.
گویا قرار نیست قصه قاچاق سوخت در استان هرمزگان برچیده شود و مردم استان و حتی گردشگرانی که به هرمزگان سفر میکنند با اضطراب پای در جادههای استان بگذارند. قرار است همچنان شاهد سوختن و پرکشیدن جوانان این استان به دلیل وجود چنین شغلهای کاذب باشیم که با درآمدهای بالا هر فردی را وسوسه میکند و علاوه بر هدر رفتن سرمایههای ملی و ضربه به اقتصاد، سرمایههای انسانی و مغزهای متفکر خود را هم به آسانی از دست بدهیم.
باید برای این موضوع چارهای اساسی اندیشیده شود تا سرمایههای کشور به راحتی از بین نرود. نیاز است برخوردهای قاطع و تاثیرگذارتری از سوی مسئولان صورت پذیرد و مجازاتهای سنگینتری برای این معضل اجتماعی که ضربههای زیادی به خانوادهها وارد کردهاست اعمال شود. استان هرمزگان با دارا بودن صنایع، پالایشگاهها، بنادر، فولادها و حتی مناطق آزاد تجاری نباید حتی یک جوان بیکار داشتهباشد که یکی از تبعات این بیکاری، روی آوردن جوانان به شغلهای کاذب است. برای جوانان استان در این مناطق ایجاد اشتغال نماییم تا معضلات موجود در استان کاهش یابد و مردم استان نیز بتوانند با آرامش بیشتری زندگی نمایند.
ثبت دیدگاه