دریانیوز// در گزارش های قبلی به طور ضمنی به این موضوع اشاره کردیم که شهرداریها اصولاً توجه کمی به گروههای اجتماعی ساکنان در شهر دارند، چون انسان محور نیستند و این در مورد کودکان، افراد دارای معلولیت، سالمندان و زنان صدق میکند.همچنین شهرداری ها توجه ناچیزی به پروژههای نرم افزاری، خرد یا مناسبسازی دارند، چون از نظر آنها جلوه نمایشی ندارد.
چراکه در نگاه اول از منظر عمومی اموری که جلوه نمایشی داشته باشند بیشترین بازخورد را خواهند داشت،اما از نظر اصولی فراهم کردن و برنامه ریزی و تجهیز زیرساختها در درازمدت برد بیشتری را برای تیم مدیریت شهری و رزومه ای که برای خود به جا می گذارند، به ارمغان خواهد آورد. شاید بتوان گفت، مفهوم شهر دوستدار کودک در ایران عمدتا به «مناسب سازی شهر برای کودکان» تقلیل یافته است.با توجه به این موضوع شهر دوستدار کودک به جای حوزه کالبدی شهر بیشتر به سمت فعالیتهای فرهنگی میل کرده است. نکته آنکه حوزه آموزش شهروندی خود حوزهای مهجور در شهرداری بوده و نقشی زینتی یافته است .
به گفته کارشناسان، مفهوم شهر دوستدار کودک بر دو بعد بنیادین تکیه دارد. نخست، تجسم فضایی پیماننامه جهانی حقوق کودکان، یعنی نحوه تحقق حقوقی نظیر بقاء و رشد کودکان، خدمات و تسهیلات مناسب نگهداری کودکان، امنیت، آموزش، مراقبتهای ویژه، زندگی شایسته و احترام کودکان دارای معلولیت، بهداشت و سلامت و خدمات درمانی، سطح زندگی مناسب برای رشد جسمی، ذهنی، معنوی، اخلاقی و اجتماعی، استراحت، داشتن اوقات فراغت، پرداختن به بازی و فعالیتهای تفریحی متناسب با سن کودک و مشارکت آزادانه در زندگی فرهنگی و هنری، منع هرگونه بهره کشی .بعد دوم وجود چنین شهری بر مشارکت کودکان برای شکل دادن به شهر مبتنی است، بعد اول و دوم به یکدیگر پیوسته بوده و تضمین آن نیز چهارچوب و نهاد حقوقی حمایت از حقوق کودک است.
شهر در بستری از تغییرات و تحولات شکل میگیرد و ادامه ی حیات می یابد؛ حضور کودکان در اجتماع به عنوان شهروندان کوچک به فضای شهری سرزندگی و پویایی می بخشد زیرا با هیاهوی حضور کودکان، دیگر افراد حاضر در فضا نیز شاداب شده و به تحرک و فعالیت واداشته میشوند. به عبارتی می توان گفت فضایی که برای حضور کودکان مناسب سازی می شود، امکان حضور دیگر اقشار جامعه را نیز فراهم می کند و برای آنان نیز قابل استفاده خواهد بود.
کودکان زندگی خود را به عنوان موجوادتی وابسته آغاز میکنند. آنها باید برای تغذیه و رشد خود به والدینشان تکیه کنند تا به سمت استقلال هدایت شوند. پرورش کودکان در ابتدا به عهده خانواده است اما در سنین بالاتر به دولت و جامعه تعمیم داده میشود چرا که از سن خاصی به بعد والدین به تنهایی نمیتوانند تمام نیازهای فرزندان خود را برآورده کنند و در نتیجه جامعه باید برخی از خلاهای موجود را پرکند. کودکان از هویت مستقل برخوردار هستند و جز اموال والدین خود یا دولت به حساب نمیآیند. این گروه سنی تنها افراد در حال رشد و پرورش نیستند؛ آنها از جایگاه و حقوقی برابر با حقوق والدین و دیگر اعضای جامعه برخوردار هستند. بنابراین طراحان هنگام برنامهریزی خود برای ایجاد شهرها باید نیازهای این گروه سنی را به طور مستقل در نظر بگیرند تا کودکان در مطلوبترین شرایط ممکن پرورش یابند.
رشد سالم کودکان امری بسیار مهم و حیاتی برای ایجاد رفاه جامعه در آینده به شمار میرود. کودکان به دلیل اینکه در حال رشد هستند، نسبت به دیگر گروههای سنی در شرایط نامطلوب زندگی نظیر فقر، مراقبت سلامت ناکافی، تغذیه نامناسب، آب آشامیدنی، مسکن و آلودگی زیستمحیطی آسیبپذیرترند. بنابراین هرگونه شرایط نامساعدی که کودک در دوران خردسالی خود تجربه میکند میتواند به طور جدی آینده او و جامعهای که در آن زندگی میکند را تحت تاثیر قرار دهد.
امروز توسعه پایدار شهری به یکی از مهمترین چالشها در زمینه شهرسازی تبدیل شده است.این نوع از توسعه به تغییر تراکم و کاربری اراضی شهری جهت رفع نیازهای اصلی و اساسی شهروندان در زمینه مسکن، حمل و نقل و… کمک میکند به گونهای که شهر از نظر زیست پذیری محیط قابل سکونت برای زندگی، از نظر اقتصادی قابل دوام و از نظر اجتماعی دارای برابری باشد.
مجموعه تصمیمات و کنترلها در همه بخشها و ارگانها شکل شهر دوستدار کودک را میسازد و حلقه مفقوده این بخش موازی کاری و همکاری و هماهنگی نداشتن دستگاههای بین بخشی است. که در این زمینه مدیریت شهری باید به طور راسخ پیگیر خلاهای بین بخشی باشد و مطالعات و برنامهریزی را جدی بگیرد و در ادامه اهتمام ویژهای برای دست یافتن به اهداف در این راستا داشته باشد. دست آورد نهایی متعلق به شهر وشهروندان می باشد و هرچه شرایط زیست در شهر ایده آلتر باشد، انگار که مدیران شهری و تمامی ارگان هایی که به طور مستقیم و غیر مستقیم در این خصوص مسئول هستند، کارنامه بهتری از خود به یادگار گذاشتهاند.
شهر دوستدار کودک ناگزیر شهری حق مدار است و هر آنچه از بافت شهری، ساختارها و مقررات موجود در یک شهر مبتنی بر استانداردهای دوستدار کودک دیده میشود، در تلاش برای تحقق حقوق کودکان همچون حق بازی، حق شادی، امنیت، سلامت و آموزش، ساخت فرهنگسراها و حمایت از مراکز آموزشی ناظر بر حق آموزش است. نظارت بر مقررات ساختمانی و استانداردسازی معابر و تأسیسات شهری جهت حفظ امنیت و سلامت کودکان و بزرگسالان است و کاربرد رنگ و نقشهای جذاب در فضاسازی شهری کوششی برای تحقق شادی و نشاط کودکان و خانوادهها است.
کودکان جزء اقشار آسیبپذیر جامعه هستند که در پارهای از اوقات قادر به بیان نیازهای خود به صورت مستقیم نیستند در حالی که درک نیازها و برطرف کردن آنها اهمیت زیادی برای آینده آنها و کشور دارد. حضور کودکان در عرصههای همگانی اهمیت بسزایی دارد و باعث اجتماع پذیری و بسترساز رشد فکری و فیزیکی بهتر آنها میشود، و جامعه امروز برای انجام فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور به تربیت کودکان خلاق نیاز دارد بنابراین کودکان به عنوان کنشگران اجتماعی میتوانند درک واقعیتری از نیازهای خود در جامعه شهری داشته باشند و نسبت به عوامل محیطی و کالبدی ناخوشایند واکنش نشان دهند.
ادامه دارد…
ثبت دیدگاه