دریانیوز// یک کودک کار زمانی که درس نخوانده و مهارتهای ارتباطی و همچنین مهارتهای حل مسئله و کنترل خشم و حتی هیچ فن و تجربهای را در مدرسه فرا نگرفته است بدون شک این باعث میشود که اگر در آینده ازدواج هم داشته باشد در ارتباط با همسرش با مشکل مواجه شود، یعنی به عبارت دیگر ما به این موضوع میپردازیم که مشکلات کودکان کار منحصر به دوره زمانی خاصی نیست بلکه خیلی وسیع و گسترده است و زندگی آنها را میتوانند تحت تاثیر قرار دهد پس این مسئله خیلی نگرانکننده است و بایستی مسئله کودک کار را به عنوان یک مسئله جدی در نظر بگیریم و تمام هم و غممان این باشد که چگونه میتوانیم مسئله کودکان کار را بررسی کنید و چگونه میتوانیم برای آن راه حلی پیدا کنیم.
تقسیم بندی های مختلفی را می توانیم از کودکان کار داشته باشیم؛ یک قشری از کودکان کار، ارتباط خودشان را با منزل و محیط خانواده قطع نکردهاند، اینها کودکانی هستند که به خاطر شرایط بد اقتصادی خانواده مجبور شدند تا در سر چهار راهها و در کوچهها و خیابانها مشغول به کار باشد، یعنی در چنین خانوادههایی به خاطر نبود یا زندانی شدن پدر یا مشکلات خاص اقتصادی ورشکستگیها یا هر موضوع دیگری، فرزند خانواده مجبور میشود تا سر چهار راهها و در کوچه و خیابان مشغول به کار شود اما ارتباط عاطفی هنوز برقرار بوده و ارتباط با خانواده از بین نرفته است.
گروه دیگر از کودکان افرادی هستند که ارتباطی با خانواده خودشان ندارند، اینان حتی هیچ سرپناهی برای خوابیدن ندارند و تمام هم و غمشان این است که یک سرپناهی برای خودشان بیایند تا بتوانند شبها در آنجا استراحت کند یا اینکه مقدار غذای باشد تا در اختیار آنها قرار بگیرد و از گرسنگی نمیرند. از این رو وضعیت گروه دوم یعنی کودکانی که هیچ ارتباطی با خانواده ندارند بدون شک نسبت به وضعیت گروه اول وخیم تر بوده و نیاز به حمایتهای اجتماعی بیشتری دارند.
میزان آسیبپذیری این گروه از کودکان نیز به مراتب بیشتر است، کودکانی که هیچ سرپناهی ندارند بدون شک بیشتر در معرض آسیبهای همچون سوءاستفادههای جسمی و جنسی قرار میگیرند و سطح اضطراب و افسردگی بالاتری را تجربه می کنند، چنانچه کودکان کار و مشکلات روانشناسی آنان مورد مطالعه و بررسی و یافتن راهحل صورت نگیرد منجر به بروز آسیبهای جدیدتری میشود، به عبارتی با رصد و مطالعه خیلی از جرم هایی که در سطح جامعه اتفاق میافتد در مییابیم که ریشه در کودکی آنها دارد و آن کودک کاری که در معرض ناکامی و آسیب قرار گرفته و در دوران کودکی خود، تجربههای سخت و تلخی را تجربه کرده است بدون شک مستعد انجام دادن انواع آسیبهای اجتماعی و جرمهایی هست که می تواند مرتکب شود.
از طرفی، خیلی از کودکان کار افراد توانمندی و دارای استعدادهای خوبی هستند اما متاسفانه به دلیل اینکه از حمایتهای اجتماعی لازم و کافی برخوردار نیستند خیلی از استعدادهای آنها به هدر میرود بنابراین از لحاظ اجتماعی هم بسیاری از استعدادها از این طریق ازبین میرود در حالی که کودک کار چنانچه از حمایت اجتماعی لازم و کافی برخوردار بود میتوانست از استعدادهایش به نحو احسن استفاده کند.
میزان اضطراب و ترس در کودکان کار خیلی بالا هست، بر مبنای پژوهشهایی صورت گرفته شده با توجه به اینکه کودک کار، نگران اتفاقاتی است که ممکن برایش بیفتد و از طرفی ممکن مورد سوءاستفاده جسمی و جنسی قرار بگیرد بدون شک میزان ترس و اضطراب در چنین کودکانی بالا است.وقتی کودک کار را با یک کودک عادی مقایسه می کنیم در مییابیم که بدون شک تفاوت هایی را در این دو گروه کودکان مشاهده می کنید یعنی میزان سلامت روان در کودکان کار به شدت پایین هست، آسیبهای روانی، اضطراب، افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه در آنها بالا است.
تصور کنید این کودک کاری که مورد سوء استفاده جنسی یا جسمی قرار میگیرد به خاطر اینکه هیچ حامی ندارد که از وی دفاع کند، این ترسها و اضطرابها تا مدتها به شکل یک اختلال شدید روانشناختی در وجود این کودک خودش را نشان میدهد و در سایر ابعاد زندگی اجتماعی هم با مشکل مواجه میشود. این کودک کار اگر در آینده به سن ازدواج برسد بدون شک توانایی برقراری یک ارتباط صمیمانه را با همسرش ندارد، حتی اگر یک ازدواج صورت بگیرد و کودک کار تن به ازدواج بدهد بدون شک پیامدهای خیلی زیادی را برای او می تواند به همراه داشته باشد.
ثبت دیدگاه