دریانیوز// در افق جنوب، جایی که آفتاب بیرحمانه بر پیشانی مردمان مظلوم میتابد، سرزمینی گسترده است که به هرمزگان میشناسیم؛ اما چه کسی هرمزگان را واقعاً میشناسد؟ این دیار، خانه آب و باد و امید و ناامیدی، آنجا که هر تکه خاکش با عرق پیشانی مردمانش آبیاری شده و هر موج دریا به گوشه سفرهای ساده، نان و نمک رسانده است.
اما چطور استانی که قطب اقتصاد کشور است، همچنان در صدر جدول فقروفلاکت و محرومیت وبیکاری قرار دارد؟ مردمان این دیار سالهاست در تنگنا زندگی میکنند، بدون آنکه حقایق دردناک زندگیشان شنیده شود. فقر، گرانی، بیکاری و نبود امکانات اولیه مانند آب و برق مناسب، زندگی را برای بسیاری از خانوادهها دشوار و طاقتفرسا کرده است.
چرا این سرزمین، برخلاف سرزمینهای دیگر، تحقیر شده است؟ چرا مردمانش به جای غرور و افتخار، برچسب «قاچاقچی» را بر دوش میکشند؟ آیا تنگدستی و فقر مطلق کافی نبود که با ظلم مضاعف این مردمان را به زنجیر تحقیر گرفتار کردید؟
هرمزگان، دیاری که از نعمتهای طبیعی و موقعیت استراتژیک بهرهمند است، اما ساکنانش بهرهای از این نعمتها نمیبرند. سرزمینی که در صدر جدول فقر، فلاکت، بیکاری و گرانی در کشور قرار دارد. مردمی که در گوشه گوشه این استان، با محرومیتهای بیشمار دست و پنجه نرم میکنند و چشمانشان در انتظار عدالت خشک شده است.
برچسب «قاچاقچی» برای مردم استان هرمزگان دردی مضاعف است. مردم این سرزمین، که برای نیازهای ساده زندگیشان تلاش میکنند، به جای آنکه به دیده عزت نگریسته شوند، تحقیر میشوند. چرا باید خانوادهای که وسایل اولیه زندگیاش را جابجا میکند، قاچاقچی نامیده شود؟
چرا باید کسانی که دامهایشان را از شهری به شهری دیگر میبرند، مورد بازخواست قرار گیرند؟ آیا کسی دیده است که این مردم چگونه با سختترین شرایط زندگی میکنند؟ آیا کسی خانههای کوچک و فرسودهای را دیده است که گاهی دهها نفر در آن زندگی میکنند و کودکان یتیم و بیسرپرست در میان محرومیتها بزرگ میشوند؟
هرمزگان، علیرغم تمام تواناییهای اقتصادی، همچنان از حقوق اولیه شهروندی محروم است. آیا مسئولان، وزارتخانهها و نهادهای مختلف تصور میکنند که هرمزگان، استانی برخوردار است؟ آیا مانند وزارت ارشاد، سایر نهادها هم این باور را دارند که مردم این سرزمین در رفاه و آسایش زندگی میکنند و هرمزگاناستانی برخوردار است؟
این استان، که از مناطق آزاد اقتصادی برخوردار است، هنوز نتوانسته از تبعیضها و مشکلات ساختاری که مردمش را به زنجیر کشیده، رهایی یابد. مردم مظلوم این دیار، که در چنگال فقر و محرومیت زندگی میکنند، شایسته چنین رفتارهایی نیستند. آنها در سختیها، به امید روزی که عدالت در سراسر این سرزمین جاری شود، زندگی میکنند.
در این دیار، پدرانی که شرمندگیشان از ناتوانی در تأمین نیازهای اولیه فرزندانشان آنها را از درون شکسته است، مادرانی که با دستهای خالی دعا میکنندو کودکانی که با آرزوهای کوچک و دردناک بزرگ میشوند، حکایتهایی به بلندای تاریخ دارند. اما این حکایتها به گوش مسئولان نمیرسد.
ثبت دیدگاه