دریانیوز// با توجه به تحولات اخیر در کشور سوریه و سقوط شهرهای آن یکی پس از دیگری، باید گفت که سقوط سوریه و دمشق، سقوط ایمان و پایان مقاومت نیست، خون شهدای مدافع حرم به هدر نرفته و زمینهساز تحولات عظیمتری شده و در عین تلخکامیهای شدید این ایام، بشارتهای فراوانی در میان است، اهمیت این موضوع، ایجاب میکند تا ابعاد مختلف تحولات سوریه مورد بررسی قرار گیرد، بنابراین خبرنگار روزنامه دریا به سراغ حجتالاسلام والمسلمین احمد غلامی، کارشناس مسائل سیاسی استان هرمزگان رفته و گفتگویی را با وی انجام داده که مشروح آن در ادامه میخوانید:
دریا : به عنوان اولین سوال، بفرمایید دلایل وقوع روند تند تحولات در سوریه چه بود؟
بشار اسد قبل از شکست در میدان، در میدان رسانه شکست خورد، تحولات امروزی در دنیا به صورت لحظهای مخابره میشود، در برههای از زمان اطلاعات به صورت فیزیکی رد و بدل میشد اما امروزه با رشد تکنولوژی و گسترش فضای مجازی اخبار و اطلاعات به صورت آنلاین در سطح جهان مخابره میشود.در سال ۲۰۱۱ بود که موضوع مخالفین و تروریست و همچنین نارضایتی مردمی در کشور سوریه مطرح شد، در سال ۲۰۱۳ بود که داعش در کشور سوریه اقدام به جنایات مختلف کرد، داعشی که ساخته و پرداخته کشور جنایتکار آمریکا بود و به نیابت از اسرائیل و آمریکا در منطقه دست به جنایتهای فجیع میزد.داعش با نام اسلام وارد عرصه شد اما کارهای غیر اسلامی و غیر دینی انجام میداد هیچ مسلمانی راضی به قتل عام برادر دینی خود نمیشود اما داعش همین را هم رعایت نمیکرد و سر افراد بیگناه را میبرید، این در حالی است که در دین مبین اسلام، سربریدن و آتش زدن انسان، هیچ جایگاهی ندارد.
داعش و تروریستها، هدف اصلیشان ساقط کردن حکومت اسد نبود، بلکه عدهای از آنان، معارضین و مخالفان دولت بشار اسد که اهل سوریه بودند نیز در بین آنها وجود داشت، داعش و تروریستها به سوریه، عراق، مرزهای لبنان دستدرازی و همچنین ایران را نیز تهدید کردند اما جمهوری اسلامی ایران مردانه در برابر تهدیدات آنان ایستاد و از خاک و میهن و ملت خود دفاع کرد و در این میان ایران نیز ناجی دولت بشار اسد شد. همانطور که شهید حاج قاسم سلیمانی اعلام کردند جنایات داعش پایان یافت و این گروه های تروریستی هیچ موجودیتی در کشور سوریه نداشتند و هیچ موجودیتی در کشور سوریه نداشتند، اما تغییرات و تحولات و همچنین روند اصلاح امور در سوریه به کندی صورت میگرفت.
جبهه مقاومت در سه ضلع با دشمن میجنگید که سوریه یکی از اضلاع آن بود، کندی روند تغییرات و اصلاحات در کشور سوریه و همچنین مشکلات اقتصادی مردم این کشور و بروز مشکلات متعدد معیشتی، حقوق ناچیز نیروهای ارتش، مشکلات در زمینه سوخت، کمبود برق، فروپاشی اقتصادی و برخورداری افراد تحت حمایت ترکیه از شرایط خوب نسبت به سایر مردم سوریه، سبب ایجاد نارضایتی مردمی از حکومت بشار اسد شد. قطعا یکی از بازیگران خبیث این تحولات، اسرائیل است، رژیمی که برای امنیت و آسایش خودش، همه چیز رو فدا میکند و مردم دنیا، برایش مهم نیست، فقط میخواهد که این رژیم ننگین را حفظ کند، بعید نیست که مانند کشورهای لیبی و سودان و امثال اینها، یک جنگ فرقه راه بندازند که آنها را به خودشان مشغول کنند.
رژیم موقت صهیونیستی از خلأ قدرت در سوریه سوءاستفاده کرده و تانکهای اسرائیلی تا نزدیکی دمشق آمدهاند، با مشاهده این صحنهها به یاد سال ۱۹۴۶ یا ۱۹۶۷ که اسرائیل، بلندیهای جولان را تصرف کرد، یا صحرای سینای مصر و جنوب لبنان را گرفت و سپس پیشروی کرد و امروز هم خیلی راحت و بدون هیچ موانعی، به سمت دمشق حرکت کردند، اینکه رئیس باند ترور و اشرار کودککش اذعان دارد که «ما به دنبال تغییر خاورمیانه هستیم» نشان میدهد که نقشههای شومی در سر دارند. اگر مردم سوریه، عاقلانه به پا خیزند و سرنوشتشان را خودشان تعیین کنند قطعا اوضاع بهتر و آرامش بر کشور حاکم خواهد شد، در غیر اینصورت، اگر پای اسرائیل و منافع این رژیم منحوس و کودککش در میان باشد قطعا جنگ فرقهای به راه خواهد افتاد.
درحال حاضر گروههای زیادی به دنبال سهمخواهی هستند، مخالفان بشار اسد، گروههای مسلح و … همه به دنبال منافع خود هستند که اگر تأمین نشوند بدون شک، گروههای دیگری به پا میخیزند.امید است نیروهای غیرسوری به کشورشان بازگردند، چون دلیلی برای ماندن در این کشور را ندارند، و سوریه و مرزهایش برای مردم سوریه باقی بماند. عدم هماهنگی میدان و دیپلماسی یکی از مهمترین دلایل شکست بشار اسد و سقوط سوریه است، به اذعان برخی مسئولان که با بشار اسد دیدار داشتند، چنین استنباط میشود که اسد از ارتش ابراز نگرانی کرده و کاری هم از دست او برنمیآمده است، لذا ارتش با نافرمانی، ثابت کردند که بین میدان و دیپلماسی، هماهنگی وجود ندارد.
با وجود همه این مشکلات، رسانه هم کار خودش را انجام میداد و ترس و واهمهای در بین مردم ایجاد کرده بود و دل مردم را خالی کرد، جنگ سوریه بیش از آنکه جنگ نظامی باشد، جنگ شناختی و ادراکی بود، وقتی ارتش، میدان را خالی کرد و و یارای مقابله با شورشیان را نداشت، کاری از دیپلماسی برنمیآید لذا شهرهای سوریه یکی پس از دیگری به دست معترضان و تروریستها افتاد و سوریه کمتر از ۱۰ روز، به طور کامل، سقوط کرد.ارتش کشور سوریه، با شانه خالی کردن از مسئولیت خود، بدون خونریزی و درگیری، کشورش را تقدیم تروریستها کرد و این بیانگر ناهماهنگی بین میدان و دیپلماسی است. البته آن دسته از افرادی که در کشور سوریه به دلیل شرایط بد اقتصادی، نارضایتیهایی را در بین مردم ایجاد کردند در بدنه حکومت حضور داشتند، این موضوع مهم باید درسی برای همه ما باشد که مواظب منافقین باشیم.
دلیل بعدی سقوط سوریه، دل بستن دیپلماسی به کشور آمریکا بود، آنجایی که راه مقاومت در پیش گرفت، از سال ۲۰۱۱ تا ۱۰ سال بعد از آن، در مقابله با داعش، پیروز میدان بود اما آنجایی که راه سازش را انتخاب کردند با خفت و خواری از کشور خارج شدند بنابراین نتیجه میگیریم که هزینه مقاومت کمتر از هزینه سازش است.هر کشوری که به آمریکای جنایتکار دل ببندد نتیجه جز بدبختی و خواری و خفت ندارد، کشور مصر، لیبی، تونس و … را ملاحظه کنید که به دلیل اینکه به آمریکا دل بستند و آمریکا نیز آنان را رها کرد و مشکلات زیادی را برای کشور و مردم به وجود آوردند.
دولت بشار اسد نیز به طمع آنکه آمریکا وضعیت اقتصادی آنان را بهبود ببخشد به این کشور ستمگر و استکباری، دل بست و نتیجهاش، سقوط و خروج از کشور همراه با خفت و خواری شد.تحولات سریع در کشور سوریه، بسیار خیرهکننده و قابل توجه بود، زیرا حکومت ۵۳ ساله خاندان بشار اسد را از هم فروپاشید و یک روز تاریخی را برای سوریه و شام رقم زد.این تحولات سریع و فروپاشی حکومت اسد، دلایل متعددی دارد که شایعترین آنها، رها کردن میدان و توجه ویژه به دیپلماسی بود، یا مهمتر از آن شکست در حوزه دیپلماسی و بیتوجهی به میدان بود، لذا در چنین شرایطی بود که ارتش سوریه هیچ تمایلی برای جنگیدن در برابر تروریستها و حفظ کشور سوریه نداشت، لذا ارتش به عنوان مدافع امنیت و مرزها، صحنه را خالی کرد و میدان را برای تاختن تروریستها باز گذاشت.اتحاد هیأت تحریرالشام نیز یکی از دلایل تحولات سریع در کشور سوریه و فروپاشی این کشور و خروج بشار اسد از سوریه بود.
سالهای سال است که اینها به تقویت هسته درونی خود مشغول بوده و گروههای مختلف را گرد خود آورده و نقطه مشترکشان این بود که بشار اسد در کشور سوریه حضور نداشته باشد، لذا بر روی هدف خود متمرکز شده و تمام تلاش خود را به رهبری «جولانی» بر همین موضوع معطوف کردند.
دریا : به گونهای که در بازه زمانی کمتر از ۱۰ روز (از هشتم آذرماه تا شامگاه شنبه)، شاهد سقوط شهرها یکی پس از دیگری، تصرف دمشق و نهایتا خروج بشار اسد بودیم. اگر موضوع پروژه خارجی در میان است، چه ابعادی و با حضور چه بازیگرانی را برای این پروژه میتوان تصور کرد؟
بله، قطعاً پروژه خارجی پشت پرده سقوط کشور سوریه و خروج بشار اسد بود،این پروژه حتی بازیگران خارجی نیز دارد، این بازیگران نسبت به سالهای قبل با تجهیزات و آمادگی بیشتری به سمت کشور سوریه گسیل داشته و به همین دلیل توانستند در کمتر از ۱۰ روز سوریه را از دست بشار اسد خارج کنند و اسد نیز کشور سوریه را ترک کند.بدون شک تمام تجهیزات تروریستها و شورشیان توسط اسرائیل جنایتکار تامین شده است و از حمایتهای آمریکا، ترکیه و برخی کشورهای منطقه نیز برخوردارند.هیأت تحریرالشام، فردای روز آتشبس بین رژیم منحوس اسرائیل و لبنان، کار خود را شروع کردند و این نشاندهنده هماهنگی بین آنان با رژیم اشغالگر صهیونیستی است، این بازیگران از نقاط ضعف بشار اسد بر علیه خود او استفاده کردند و در کمتر از ۱۰ روز بر او و کشورش مسلط شدند.
دریا : از همه مهمتر اینکه سوریه «پسا اسد» چگونه کشوری خواهد بود؟
در پاسخ به این سوال باید گفت که فضا غبارآلود است و هیچ چیز مشخص نیست، باید مشخص شود که آیا هیأت تحریرالشام به قوانین بینالمللی تن میدهند یا اینکه بازیگرانی که اینان را به صحنه آوردند آیا اجازه میدهند که این هیأت باقی بماند یا خیر؟! باید آشکار شود که جولانی یک ابزار برای رسیدن به اهداف شوم اسرائیل و آمریکا است یا پشت پرده، کس دیگری است و آنها تصمیم میگیرند؟
ثبت دیدگاه