دریانیوز// از دیرباز تاکنون کمال گرایی انسان ها توفیقات و حتی معضلاتی را برایشان به وجود آورده است. گاهی این فلسفه کمال گرایی بشر را به سمتی سوق می دهد که از حال و اکنون راضی نباشد و برای رسیدن به خواسته ها و رویاهایش بیشتر تلاش کند. گاهی در این مسیر انسان ثبات قدم ندارد و گاهی مسیر را درست انتخاب نمی کند، حتی گاهی صبر کافی برای رسیدن به مقصد و مقصود را ندارد. و همه اینها منجر به عدم حصول نتیجه مطبوع و مطلوب می شود. همه این ناکامی ها زمینه را برای شِکوِه ها و جنگ های درونی و بیرونی فرد آغاز می کند.
این احساس سرخوردگی در مراحل مختلف زندگی به طرق مختلف خود را نشان می دهد که می تواند زمینه ساز آسیب های اجتماعی شود. که در برخی ها فقط خود فرد مقصر است، در برخی موارد عوامل بیرونی هم در حصول کسب نتیجه نامطلوب نیز تاثیر مستقیم یا غیر مستقیم دارد.در جوامع مختلف و بر اساس میزان برقراری عدالت اجتماعی، نوع و میزان این آسیب ها می تواند متفاوت باشد. اما بر اساس مطالعات یک دسته بندی کلی را می توان نام برد و عمومیت بخشید.
فقر و بیکاری- نقص در نظام آموزشی – نبود حمایتهای اجتماعی- مشکلات خانوادگی- تأثیرات فرهنگی و رسانهای- نابرابریهای اجتماعی- تغییرات سریع اجتماعی- دسترسی آسان به مواد مخدر و الکل- نبود امکانات تفریحی و ورزشی- فشارهای روانی و اجتماعی. فقر و بیکاری از مهمترین و ابتدایی ترین عوامل ایجاد آسیبهای اجتماعی هستند. افرادی که دچار این معضل هستند، ممکن است به رفتارهای ناهنجار اجتماعی مانند دزدی، اعتیاد و خشونت روی بیاورند تا نیازهای اولیه خود را برآورده کنند.
همچنین نظام آموزشی ناکارآمد میتواند منجر به عدم آموزش صحیح و کاهش سطح دانش و آگاهی افراد شود و در پی آن افزایش بزهکاری و رفتارهای ناهنجار در جامعه افزایش می باشد. حتی نبود امکانات تفریحی و ورزشی مناسب میتواند منجر به بیکاری جوانان و افزایش احتمال روی آوردن آنها به رفتارهای ناهنجار شود.
رسانهها و فرهنگهای منفی میتوانند به ترویج رفتارهای ناهنجار و آسیبزا در جامعه کمک کنند. که در واقع به همان مسئله جنگ نرم اشاره داریم، این شکاف های فرهنگی به مرور زمان باعث ایجاد شکاف در بین نسل ها می شود، به گونه ای که فرزندان شروع به نهی و انکار کردن روش های زیستی والدین خود می کنند و به تقلید از نوعی آزادی خواهی که با فرهنگ و عرف جوامع های مختلف در تضاد است؛ چالش هایی را به وجود می آورند.
همچنین نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی میتواند به ایجاد تنشها و تضادهای اجتماعی منجر شود. افراد در شرایط نابرابر ممکن است به رفتارهای ناهنجار و آسیبزا روی بیاورند تا از این طریق به حقوق خود دست یابند. از طرفی تغییرات سریع در ساختارهای اجتماعی، مانند صنعتی شدن، مهاجرت و تغییرات فرهنگی، میتواند منجر به ناهماهنگیهای اجتماعی و افزایش رفتارهای ناهنجار شود. فراموش نکنیم نبود حمایتهای اجتماعی مناسب، مانند خدمات مشاورهای و روانشناسی، میتواند افراد را به سمت رفتارهای ناهنجار و آسیبزا سوق دهد.
که این مسئله در کشورهای جهان سوم بیشتر نمایان است چرا که در این کشورها هنوز مسئله مشاوره و کمک گرفتن از افرادی که دانشی در زمینه های روان شناسی انسان ها دارند، به خوبی جا نیفتاده است و گویا تا مسائل و مصائب به مو نرسد، افراد تمایلی برای کمک گرفتن از مشاور ندارند.مهمترین نقش در مسیر رشد و تعالی فرد را در ابتدا خانواده دارد و کودکان و نوجوانانی که در خانوادههای ناکارآمد رشد میکنند، بیشتر در معرض آسیبهای اجتماعی قرار دارند.
چراکه مشکلات خانوادگی مانند طلاق، خشونت خانگی و نبود تعاملات مثبت بین اعضای خانواده میتواند به افزایش رفتارهای ناهنجار در افراد منجر شود به عنوان مثال؛ دسترسی آسان به مواد مخدر و الکل میتواند منجر به افزایش میزان اعتیاد و رفتارهای خشونتآمیز و ناهنجار شود.به طور کلی آسیبهای اجتماعی یکی از چالشهای جدی جوامع انسانی هستند که میتوانند تأثیرات گستردهای بر افراد و جامعه داشته باشند. آسیبهای اجتماعی نتیجه تعامل پیچیدهای از عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی هستند.
برای کاهش و پیشگیری از این آسیبها، نیازمند برنامههای جامع و هماهنگ همهجانبه از سوی دولت، سازمانهای غیردولتی و جامعه و افراد هستیم. ارتقاء سطح آگاهی، تقویت قوانین و مقررات، حمایتهای اجتماعی و بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی بهبود نظام آموزشی و کاهش نابرابریهای اجتماعی میتواند به کاهش این آسیبها کمک کند.
ثبت دیدگاه