دریانیوز: انتصاب مدیران ضعیف و همچنین غیربومی در هرمزگان و حتی در بخش صنایع (مدیران غیربومی صنایع بصورت اتوبوسی همشهریهایشان را وارد صنایع می کردند و می کنند و بومیها سهمی از اشتغال در صنایع ندارند) در ادوار مختلف همواره مورد بحث بوده و این استان در دولت های مختلف، آزمایشگاهی برای کسب تجربه مدیریتی افراد بی تجربه و… بوده است تا با آزمایش و خطا بتوانند کسب تجربه کنند و مدیر شوند و از سکوی پرش هرمزگان ارتقا یابند و بروند. یکی از این حوزه ها، مدیرکلی آموزش فنی وحرفه ای هرمزگان است.
در سال های اخیر و بهتر است بگوییم بعد از انقلاب هیچ مدیرکل بومی بر مسند اداره کل آموزش فنی و حرفه ای ننشسته است و در ماه های اخیر بارها گزارش هایی در این خصوص و واگذاری کارگاه ها ومراکز دولتی فنی و حرفه ای به بخش خصوصی نوشتیم و سکوت عجیب نمایندگان مردم هرمزگان در مجلس و استاندار نسبت به این موضوع که با اشتغال جوانان هرمزگانی ارتباط مستقیمی دارد، سوال برانگیز شده و شائبه هایی را در این حوزه ایجاد کرده است. آیا استاندار هرمزگان و نمایندگان با تداوم این روند موافق هستند؟ اگر مخالفند، پس چرا موضعگیری مخالفی را با این شرایط تاکنون بصورت رسمی نداشته اند؟ واگذاری مراکز دولتی و بی توجهی به آموزش های فنی و حرفه ای رایگان توسط مراکز دولتی و تربیت نیروی مورد نیاز صنایع باعث شده است تا این صنایع و بنگاه های اقتصادی نیروهای موردنیازشان را از سایر استان های کشور تامین کنند و هرمزگانی ها مجبور شوند به سمت مشاغل کاذب بروند و برچسب قاچاقچی و… بخورند که در ایجاد این وضعیت علاوه بر استانداران و مسئولان سازمان فنی و حرفه ای کشور در ادوار مختلف، نمایندگان مجلس هم مقصرند.
البته نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه بندرعباس نسبت به عملکرد اداره کل آموزش فنی و حرفه ای بشدت انتقاد کرد و در یکی از خطبه های نماز جمعه بندرعباس هم به این موضوع پرداخت که جای قدردانی دارد؛ اما بی توجهی نمایندگان و نماینده عالی دولت نسبت به این حوزه و انتصابات مدیران ضعیف در فنی و حرفه ای هرمزگان و واگذاری مراکز و کارگاه های دولتی به بخش خصوصی و… جای تامل بسیار دارد. مقام نخست بیکاری و فقر وفلاکت هرمزگان در کشور ارتباط مستقیم با حوزه فنی و حرفهای دارد و اگر فنی و حرفه ای در یکی دو دهه اخیر نسبت به آموزشهای مهارتی اهتمام ویژه ای داشت و جوانان را آموزش می دادند تا بتوانند وارد صنایع شوند و یا کارآفرینی کنند واشتغالزایی داشته باشند و…؛ آیا امروز بالاترین آمار بیکاری کشور را علی رغم وجود صنایع و بنگاه های اقتصادی و قطب اقتصادی و تجاری کشور بودن داشتیم؟ چرا نمایندگان مجلس نسبت به این موضوع بیتفاوت بوده و وزیر کار و رئیس سازمان فنی و حرفهای کشور را مورد سوال و مواخذه قرار ندادند؟
در دولت سیزدهم نیز متاسفانه روند دولتهای قبلی تداوم یافت که نشانه نفوذ قوی در این سازمان است که برای هرمزگان تصمیم میگیرند و حتی نظر استاندار، نمایندگان، مردم و رسانهها برایشان مهم نیست و روند انتصاب مدیران غیربومی ضعیف ادامه دارد و بیشتر مدیران انتصابی حتی سابقه یک روز مدیریت در استانی دیگر نداشته اند و مدیریتشان را در هرمزگان مظلوم و محروم شروع کردهاند وآزمایش و خطای مدیریتیشان در این استان بوده است. چرا سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور تاکنون مدیری توانمند و دلسوز و با تجربه مدیریتی قوی را در هرمزگان نگمارده است؟ چرا از ظرفيت نیروهای توانمند بومی در استان استفاده نشده است؟ چرا به خواست مردم استان و نیازهای جوانان توجهی نشده است؟ آیا جوانانی که برای امرار معیشت به سمت قاچاق سوخت و… میروند ودر آتش میسوزند و خانواده هایی داغدار، زنانی بیوه و کودکانی یتیم می شوند، مسئولان فنی و حرفهای و دولتی ها و مجلسیها مدیون نیستند و خون این جوانان بر گردن آنها نیست؟ اگر آموزش های فنی و حرفهای رایگان برای جوانان برگزار شده بود و نوجوانان از دوران مدرسه با مهارتهای فنی و حرفهای آشنا می شدند و بالطبع تعداد زیادی از اینها جذب آموزش های فنی و حرفه ای می شدند و به نیروهای ماهر تبدیل می شدند و بازار کار مناسب و درآمد حلالی داشتند که متاسفانه بدلیل بیتوجهی به اشتغال جوانان استان، بایستی جوانان هرمزگان بيکار باشند و به سمت مشاغل کاذب بروند تا برخیها بتوانند در هرمزگانِ آزمایشگاه تجربه مدیریتی بیاموزند.
نمایندگان مجلس چرا نسبت به این انتصاب ها و مشکلات حوزه فنی و حرفه ای سکوت کرده اند؟ آیا فقط منتظرند تا زمان تبلیغات انتخابات برسد و بعد وعدههایی بدهند.؟ البته برخی نمایندگان نسبت به بعضی انتصابات اظهار گلایه کرده و آنرا دهن کجی نامیده اند که انتظار می رفت هر ۵ نماینده استان نسبت به انتصابات شائبه دار و بخصوص حوزه فنی و حرفهای موضعگیری می کردند. چرا از ظرفيت مدیران توانمند در استان استفاده نمی شود و ضعیف ترین افراد را برای کسب تجربه در مناصب مختلف می گمارند که دودش به چشم مردم میرود. از دولت سیزدهم و شخص رئیس جمهور انتظار بیشتری داشتیم تا از تداوم روندهای قبلی در استان جلوگیری کنند و ادامه این روند باعث تداوم ایستادن هرمزگان بر قله شرمساری رتبه اول بیکاری، فقر و فلاکت خواهد بود که این موضوع افتخار نیست و بایستی این روند تغییر کند. تا کی بایستی بدلیل ضعفهای مدیریتی، جوانان استان بيکار باشند و جانشان و سلامتی شان را در مشاغل کاذب بدهند؟ چرا در این حوزه فقط شاهد سکوت هستیم؟ چرا استاندار و نمایندگان همچنان سکوت کرده اند؟ آیا آنها در این حوزه هیچ وظیفه ای ندارند؟ آیا در هرمزگان و یا حتی سطح کشور، مدیران توانمندی وجود ندارند که سکان اداره کل آموزش فنی و حرفهای به آنها سپرده شود؟
چرا در هر دوره کسانی سکاندار این اداره کل می شوند که کارنامه قابل قبولی نداشتند و علیرغم وجود اعتراضات فراوان در استان نسبت به این انتصابات، اما از حمایتهای پایتختنشینان برخوردارند و بیشترین ظلم و جفا را همین حامیان مدیران ضعیف در حق جوانان بيکار هرمزگانی کردهاند و میکنند. تا کی بایستی این روند ادامه یابد؟ تا کی بایستی جوانان هرمزگانی برچسب قاچاقچی بخورند؟ بارها گفته ایم در قرآن کریم امر به معروف ونهی از منکر در کنار هم آمده است که نشان می دهد این دو بایستی همزمان انجام شود. اگر جوانان استان از قاچاق و مشاغل کاذب نهی می شوند که باید هم بشوند، اما از آن طرف بایستی شرایط شغل مناسب و حلال فراهم شود و جوانان را امر به این مشاغل کرد. آیا این موضوع تاکنون مورد توجه قرار گرفته و آسیب شناسی شده است؟ تا کی جوانان بیکار و خانواده های هرمزگانی بایستی تاوان سیاست های غلطی را بدهند که همچنان بر هرمزگان تحمیل می شود؟ چرا این استان پرگنج، بایستی مردمانش همچنان در رنج فقر و فلاکت و بیکاری و تبعیض و بی عدالتی و محرومیت باشند؟
ثبت دیدگاه