دریانیوز// سحرگاهان پیش از طلوع آفتاب مردان قایقهای چوبی (بتیل) را به آب میانداختند. پاهایشان با طناب سنگین بسته میشد و بینیشان با گیره چوبی فطام مسدود میگشت.
با آخرین نفسها به اعماق آب شیرجه میزدند تا تنها گوهر طبیعی خلیج فارس را بیابند مروارید. برای قرنها این روال روزانه هزاران غواص بود که اقتصاد منطقه را به گردش درمیآورد. اما پشت این درخشش، داستانی از رنج، اسطورهها و نبردی نابرابر با طبیعت نهفته است. در فصل سفیر کشتیهای بادبانی بزرگ به نام بوم از بندرهایی مانند دبی، شارجه و بوشهر به سوی آبهای مرواریدخیز حرکت میکردند.
ناخدایان باتجربه، با خواندن نشانههای طبیعت از رنگ آب تا حرکت ماهیها محل غواصی را انتخاب میکردند. غواصان حرفهای و کمکهایشان تا ۱۲ ساعت در روز، هر بار تا ۴۰ متر عمق فرو میرفتند. برخی حتی رکورد ۱۲۰ شیرجه در روز را ثبت میکردند. این مردان تنها با ابزارهای ساده به جنگ اقیانوس میرفتند دستکش چرمی برای محافظت از انگشتان در برابر صخرههای تیز، سبد شبکهدار خطاف برای جمعآوری صدفها و سنگ وزنهای به نام حجر که غواص را سریعتر به عمق میکشاند.
خطرات همواره حاضر بودند از حمله کوسهها و گرفتگی عضلات در عمق تا بیماری مرگبار ی که بر اثر مسمومیت نیتروژنی رخ میداد. بسیاری به دلیل فشار آب، دچار پارگی پرده گوش یا فلج موقت میشدند. با این حال، شعرهای محلی مانند (یا رب سترک یا مولا)همچون سرودی امیدبخش روی لبها جاری بود.
مرواریدهای خلیج فارس معروف به لولو به عنوان گرانبهاترین مرواریدهای جهان شناخته میشدند. در اواخر قرن ۱۹، حدود ۸۰٪ مردان ساحلنشین خلیج فارس مستقیم یا غیرمستقیم در این صنعت کار میکردند. اما سود اصلی به جیب تاجران هندی و اروپایی میرفت. غواصان اغلب در چرخه بدهی به ناخداها گرفتار بودند پیشپرداختهایی (سلف) که هرگز بازپرداخت نمیشد.
چارلز داوتی، جهانگرد بریتانیایی، در کتاب صحرای عرب مینویسد: آنان بردگان مدرنی هستند که به جای زنجیر طلای کاذب به آنان وعده داده میشود. در دهه ۱۹۳۰، دو رویداد صنعت مروارید را نابود کرد کشت مروارید توسط کوکیچی در ژاپن که مرواریدهای گرد ارزانقیمت را به بازار جهانی عرضه کرد و کشف نفت در خلیج فارس که اقتصاد منطقه را یک شبه دگرگون نمود.
تا دهه ۱۹۵۰ ناوگان ۱۲۰۰ کشتی مرواریدگیری خلیج فارس به کمتر از ۲۰۰ فروند کاهش یافت. بسیاری از غواصان قدیمی با حسرت می گفتند: دریا دیگر آن دریا نیست. نفت ثروت آورد اما روح ما را برد. داستان غواصان مروارید روایت انسان و دریا است نبرد همیشگی برای بقا و زیبایی.
خلیج فارس امروز با آسمانخراشها و میدانهای نفتی شناخته میشود، اما نباید فراموش کرد که روزی ثروت این منطقه نه از زیر زمین که از دل امواج به دست میآمد. شاید زمزمه امواج هنوز هم نجوای غواصان گمنامی را تکرار میکند که تاریخ را با دستان زخمی خود نوشتند.
( یادداشت بر مبنای سفرنامه چارلز داوتی نوشته شد)
ثبت دیدگاه