دریانیوز// رهبر معظم انقلاب در آستانه سیزدهم آبانماه، روز دانشآموز و روز ملی مبارزه با استکبار در دیدار با دانش آموزان به تبیین و تشریح روز ۱۳ آبان پرداخت وابعاد مختلف آن را بازگو کردند که مرورش برای نسل دانش آموز وحتی دیگران بسیار مهم و اثرگذار است.
ایشان سخنان شان را صمیمانه با دانش آموزان شروع کردند و به بیان ابعاد مختلف نامگذاری روز ۱۳ آبان به نام روز دانش آموز و استکبارستیزی پرداختند که مرور آنها خالی از لطف نیست. ایشان در ابتدای جلسه فرمودند: خیلی خوش آمدید عزیزان من، جوانان ما، نوجوانان ما! و حسینیه را صفا بخشیدید. دلهای پاک شما، جانهای سرشار از شوق شما، هر جایی که باشید، هر محیطی را که در آن حضور پیدا کنید، نورانی می کند و صفا می بخشد. من چند مطلب را که متصل به هم است و ارتباط به هم دارد، آماده کردهام تا امروز به شما فرزندان عزیزم عرض بکنم.مطلب اول در مورد سیزدهم آبان است. خب زیاد شنیدهاید؛ سیزدهم آبان یک روز تاریخی است؛ هم تاریخی است، هم تجربهآموز است. «تاریخی است» یعنی اینکه در این روز حوادثی اتفاق افتاده که این حوادث در تاریخ ماندنی است؛ فراموششدنی نیست و نباید هم فراموش بشود. «تجربهآموز است» [یعنی] به خاطر همین حوادث، یک واکنشهایی به وجود آمده است که آن واکنشها برای ما درس است؛ باید برای آیندهی کشور، برای آیندهی عمر خودتان، برای آیندهی ملتتان از این تجربهها استفاده کنید.
آینده مال شماها است دیگر.خب، این روز برای ما روز مهمی است؛ امّا آمریکاییها از این روز خیلی عصبی میشوند . این روزی است که بزرگداشت آن، اعصاب آمریکاییها را خُرد میکند . حالا همین جلسهی شما ــ همین جلسه ــ وقتی منعکس بشود، مطمئن باشید گرایش آمریکایی و خود آمریکاییها از این اجتماع، از این سرود، از این همدلیها خشمگین میشوند ، اعصابشان خُرد میشود ؛ چرا؟ چون این روز، هم تجسم شرارت آمریکا است، هم تجسم ضربه خوردن آمریکا و قابل مغلوب شدن آمریکا است؛ یعنی این کسانی که خیال میکنند آمریکا یک قدرت دستنخوردنی است، به حوادث این روز که نگاه کنیم، معلوم میشود نه، کاملاً آسیبپذیر است؛ این یک تجربه برای ما میشود .خب، سه حادثه در این روز اتفاق افتاده که بعضی مستقیماً مربوط به آمریکاییها است، بعضی غیر مستقیم مربوط به آمریکاییها است. یک حادثه، تبعید امام(ره) است که در روز سیزدهم آبان در سال ۴۳ اتفاق افتاد. چرا امام (ره) تبعید شد؟ چون یک قانونی به دستور شاه ــ به دستور محمدرضا ــ در مجلس تصویب شد که بر طبق آن قانون، آمریکاییهایی که در ایران بودند مصونیت پیدا کردند. آن وقت حدود چهل پنجاه هزار آمریکایی در ایران بود، در دستگاههای نظامی، دستگاههای امنیتی، دستگاههای اقتصادی. اینها اگر چنانچه هر جنایتی در ایران میکردند ، طبق این قانون، قابل تعقیب نبود؛ یعنی یک آمریکایی با ماشین راه می رود، مثلاً یکی را زیر بگیرد، یک جنایتی بکند، دستگاه قضائی کشور حق نداشت او را تحت تعقیب قرار بدهد! این، قانونِ مصونیتِ آمریکاییها بود. امام تحمل نکرد این را؛ یک سخنرانی مفصل کردند ــ که صدای ایشان و متن سخنرانی الان موجود است ــ بعد به خاطر این سخنرانی، ایشان سیزده سال تبعید شد! حالا سیزده سال که میگوییم ، چون در پایان این سیزده سال انقلاب اتفاق افتاد؛ اگر انقلاب اتفاق نمیافتاد، سی سال هم ممکن بود طول بکشد این تبعید، برای خاطر برخورد با این قانون حامی آمریکا. این یک حادثه که خب تقریباً مستقیماً مربوط به آمریکاییها است.
حادثهی دوم کشتار دانشآموزان است؛ بچههای همسن شماها جلوی این دانشگاه تهران قتل عام شدند، کشته شدند. حالا تعدادشان را به طور دقیق نمیشود انسان بگوید، چون آن وقتها چنین آمارهایی وجود نداشت؛ لکن یک تعدادی ــ یک دانه هم زیاد است؛ یک دانه هم زیاد است ــ از بچههای عزیز ما جلوی این دانشگاه تهران به شهادت رسیدند. این حادثهی دوم هم در روز سیزدهم آبان بود. این حادثهی دانشآموزان در سال ۵۷ بود.حادثهی سوّم هم که یک سال بعد از آن حادثه است ــ بعد از پیروزی انقلاب ــ هجوم دانشجویان به سفارت آمریکا است و پیدا کردن اسنادی در آنجا که این اسناد، توطئههای آمریکا علیه ملت ایران را نشان میداد ؛ هفتاد هشتاد جلد شده. شماها که وقت نمیکنید بخوانید این کتابها را، [اما] من یک وقتی به آموزش و پرورش گفتم مضامین این کتابها را در کتابهای درسی بیاورید، متأسفانه نکردند. این [اسناد] نشان میدهد که آمریکاییها در این مدّتی که در ایران حضور داشتند ــ یعنی مثلاً از حدود سال ۲۸ و ۲۹ ــ چه کارهایی در ایران کردند، چه توطئههایی و چه خیانتهایی انجام دادند.خب، یک نکتهای اینجا وجود دارد: این حادثه و این مسئلهی تهاجم به سفارت آمریکا را ــ که گفتند «لانهی جاسوسی» و در واقع همین جور هم بود؛ لانهی جاسوسی بود ــ آمریکاییها در اظهاراتشان، در تبلیغاتشان، در مصاحبههایشان، در مصاحبهای که با خود من کردند در سفر نیویورک در زمان ریاست جمهوری، سرآغاز چالش میان ملّت ایران و آمریکا معرفی میکنند ؛می گویند علت اینکه آمریکاییها در مقابل ملّت ایران ایستادند، حرکتی بود که شما در سفارت انجام دادید؛ یعنی حمله کردید به سفارت ما، بین ما اختلاف به وجود آمد، دعوا شد، دشمنی شد. دروغ میگویند ؛ مسئله این نیست.
آغاز چالش بین ملت ایران و آمریکا بیستوهشتم مرداد است؛ بیستوهشتم مرداد سال ۳۲. در بیستوهشتم مرداد یک حکومت ملی سر کار بود. حکومت مصدق یک حکومت ملّی بود؛ مشکلش هم با غربیها فقط مسئلهی نفت بود؛ نه حجتالاسلام بود، نه داعیهی اسلامخواهی داشت؛ فقط مسئلهی نفت بود. نفت دست انگلیسها بود، او گفت نفت دست خودمان باشد؛ جرمش فقط این بود. آمریکاییها کودتا ایجاد کردند، یک کودتای عجیب و غریبی.من یک چیزهای مبهمی [از آن ماجرا] در ذهنم هست؛ بنده آن وقت چهاردهساله بودم، حالا خواهم گفت. فرق بین دورهی چهارده پانزده سالگی ما، با چهارده پانزده سالگی نوجوانِ امروز از زمین تا آسمان است. شماها امروز مسائل را دقیق می فهمید، تحلیل می کنید، [ولی] ما آن روز نه؛ لکن خب در تاریخ، دقیق خواندهایم و جزئیاتش را مطّلع هستیم. آمریکاییها نشستند علیه مصدّق توطئه کردند، با اینکه مصدّق به آمریکاییها خوشبین بود، نسبت به آنها اعتماد داشت، حتی علاقه داشت و فکر میکرد دولت آمریکا در مقابل انگلیسها از او حمایت خواهد کرد؛ [اما] اینها از پشت خنجر زدند؛ اینها مأمور خودشان را ــ که اسم آن مأمور، کیم روزوِلت بود ــ فرستادند ایران، با انگلیسها هماهنگ کردند، او را با یک چمدان پُر از دلار فرستادند ایران؛ رفت سفارت انگلیس ــ سفارت آمریکا هم نرفت ــ با چند نفر نظامیِ خائن هماهنگ کرد، با چند عنصر وابستهی به انگلیس هماهنگ کرد، الوات و اوباش را هم جمع کردند، نظامیها را کشاندند و روز بیستوهشتم مرداد آن کودتای ننگین را به وجود آوردند، و مصدّق و اطرافیانش همه را دستگیر کردند؛ بعضی را بعدها اعدام کردند، بعضی را هم سالهای متمادی زندان کردند.اختلاف ملّت ایران با آمریکا از روز بیستوهشتم مرداد است.
چرا شما کودتا کردید و یک دولت ملی را که با انتخاب مردم سرِ کار آمده بود سرنگون کردید؟ و نفت را که از چنگ انگلیسها درآورده بود، دادید به یک کُنسِرسیومی که در آن انگلیس بود، آمریکا بود، چند دولت دیگر [هم] بودند؛ یعنی از چاله در آمد، افتاد در چاه. شروع دعوای ما با آمریکاییها از آن روز است. پس آمریکاییها حتی به یک آدم خوشبین به آمریکا و آدم فرنگیمآب هم رحم نکردند ــ مصدّق فرنگیمآب بود ــ برای خاطر منافعشان، که آن روز این منافع، نفت بود.خب این سرآغاز بود؛ حالا سیاستمداران آمریکا با کمال ریاکاری و بیشرمی میگویند ما طرفدار ملّت ایرانیم! میشنوید دیگر از قول اینها در خبرها و در فضای مجازی و جاهای دیگر؛ میگویند ما طرفدار ملت ایرانیم؛ خب این ادعا بشدت بیشرمانه است. سؤال من از آمریکاییها این است که شما در این چهار دههای که از انقلاب گذشته، چه کار می توانستید علیه ملت ایران بکنید که نکردید؟ هر کاری نکردهاند، چون نمیتوانستند ، چون برایشان صرفه نداشته؛ اگر میتوانستند ، میکردند . اگر برایشان صرفه داشت و از جوانهای ایرانی نمی ترسیدند ، جنگ مستقیم را هم مثل عراق شروع میکردند ؛ اما ترسیدند .
ثبت دیدگاه