دریانیوز// در میان ۴۰ نفر برتر کنکور امسال تنها سه نفر بودند که در زمره دولتیها قرار گرفتهاند که نشان میدهد سهم دولتیها فقط هشت درصد بوده است؛ سال گذشته این میزان تنها ۲.۵ درصد بود. همچنین بررسی فرهیختگان نشان میدهد؛ نیمی از برترینهای تهرانی در مدارس غیرانتفاعی تحصیل کردهاند و ۶۰ درصد رتبهبرترها سمپادیاند. شاید انتشار آمار مربوط به مدارس سمپاد و غیرانتفاعیها در طول سالهای اخیر تکراری شده باشد، اما اهمیت این مدارس در کنکور امسال به این دلیل است که بنا بود تغییر شیوه کنکور و پذیرش دانشجو در دانشگاههای کشور، منجر به بالا رفتن سهم مدارس دولتی شود؛ اتفاقی که در عمل رخ نداد و پراکندگی جغرافیایی هم نشان میدهد باز هم تهرانیها در صف اول رسیدن به صندلی کلاسهای برتر از حیث دانشگاه و رشته قرار دارند.
مدت زیادی است که این بحث مطرح است که کسانی می توانند رتبه های برتر کنکور را کسب نموده و وارد دانشگاه های مطرح کشور شوند که بتوانند در کلاس های کنکور و… شرکت کنند واز معلمان خصوصی و… بهره مند شده و در مدارس ویژه تحصیل کنند. رتبه برترهای کنکور و قبولی های این سال ها این موضوع را به اثبات رساند که بچه پولدارها که توانسته اند در مدارس غیردولتی و… و کلاس های کنکور و… شرکت کنند، راحت تر توانسته اند رتبه های برتر کنکور را کسب کنند و وارد دانشگاه های برتر شوند و از مدارس عادی دولتی کمتر کسی توانسته رتبه های برتر را کسب نموده و به دانشگاه های برتر کشور هم کمتر راه می یابند که این موضوع فاجعه برای نظام آموزشی و تعلیم وتربیت کشور است.
این وضعیت نشان می دهداولا اینکه دانش آموزانی با خانواده پولدار می توانند بدلیل استفاده از مدارس خاص و کلاس های کنکور و… راحت تر از سد کنکور بگذرند و رتبه دار شوند و بعد هم وارد دانشگاه های مطرح کشور شوند و دانش آموزان با خانواده های متوسط و محروم که توان هزینه کرد دهها و شاید صدها میلیونی را در طول دوران تحصیل و بخصوص سال های منتهی به دیپلم و کنکور را ندارند، نباید انتظار داشته باشند فرزندانشان رتبه برتر کسب کنند و وارد دانشگاههای مطرح و درجه یک کشور شوند که این موضوع نشان از تبعیض و بی عدالتی است.
در مناطق محرومی که همچنان کمبود معلم و مدرسه و کلاس درس و وجود مدارس فرسوده حرف اول را می زنند و بسیاری از والدین در تامین کیف وکفش و نوشت افزار و… درمانده اند و گاهی برخی شان مجبور می شوند فرزندشان را به دلیل این شرایط اقتصادی و عدم تمکن مالی به مدرسه فرستند، دیگر نمی توان انتظار داشت فرزندانشان را در مدارس و کلاس های خاص پرهزینه ثبتنام کنند و نتیجه اش این می شود که بخشی از این دانشآموزان حتی قادر نخواهند بود دیپلم شان را بگیرند تا چه برسد به شرکت در کنکور وکسب رتبه های برتر و راهیابی به دانشگاههای خاص و برتر.
موضوع دیگری که کمتر به آن در سال های گذشته توجه شده بود، این است که بیشتر بچهپولدارهایی که با کلاس کنکور و مدارس خاص و… میتوانند وارد دانشگاههای مطرح کشور شوند، بیشترین دغدغهای که دارند، این است که زودتر دانشگاه را تمام کنند تا مدرکی داشته باشند و به خارج از کشور بروند. یعنی از ثروت و امکانات این کشور استفاده می کنند و دغدغه شان این است که مهاجرت کنند و بروند. این موضوع نشان میدهد که بایستی بیشتر بر روی کسانی سرمایهگذاری شود و سهمیه دانشگاههای درجه یک به کسانی داده شود که در کشور بمانند وبه مردم و کشورشان خدمت کنند، نه اینکه از سهمیه دانشگاه های مطرح استفاده کنند و بعد هم مهاجرت کنندو بروند وکشور را با کمبود نیروی انسانی متخصص مواجه کنند؛ نظیر شرایطی که در حوزه پزشکی داریم و روزبه روز بر شمار مهاجران پزشک افزوده می شود. در این حوزهها بایستی آسیب شناسی شود و تدابیری اندیشید تا زود دیر نشود.
ثبت دیدگاه