دریانیوز// اینجا پایتخت اقتصاد و تجارت کشور است و پایتخت فقروفلاکت و بیکاری و گرانی ایران. اینجا بیشتر خانه ها در محلات و حتی روستاهایش فرسوده و درآستانه ریزش هستند وبرخی هم درحال فروریختن و بیم آن می رود که ساکنان در زیر آوار مدفون شوند والبته بیش از ۳۰۰مدرسه فرسوده که والدین دانش آموزان نگرانند.
شهری در آستانه فروپاشی
بندرعباس، قلب تپنده اقتصاد ایران، شهری که به عنوان دروازه تجارت خلیج فارس شناخته میشود، در زیر پوست پر زرق و برق خود زخمهایی عمیق پنهان کرده است. نیمی از این شهر، در محلات حاشیهنشین و بافتهای فرسوده زندگی میکنند که گویی زمان در آنها متوقف شده است.
کوچههای تنگ و تاریک، خانههای در حال فروپاشی، فاضلابهای روان در خیابانها و بوی تعفن که با نسیم دریا در هم میآمیزد، تنها بخشی از واقعیت تلخ زندگی در این مناطق است. اینجا، فقر نه فقط یک واژه، بلکه یک هیولای بیرحم است که امید، آرزو و آینده را از ساکنان میرباید. در این گزارش، به عمق این بحران میرویم، داستانهایی واقعی از زندگی ساکنان روایت میکنیم و فریاد آنها را به گوش مسئولان و خیرین میرسانیم.
بخش اول: خانههایی که در انتظار مرگاند
تصور کنید خانهای که قرار است مأمن آرامش یک خانواده باشد، به تلهای مرگبار تبدیل شود. دیوارهای ترکخورده، سقفهایی که هر لحظه ممکن است فرو بریزند و پنجرههایی که به جای نور، تاریکی و ناامیدی را به داخل میآورند. در محله آیتالله غفاری بندرعباس، در زمستان ، سقف خانهای فرو ریخت. خانوادهای با کودکی بیمار، ناچار شدند در چادر زندگی کنند، این تنها یک داستان نیست؛ این واقعیت صدها خانه در بندرعباس است.
امیرمهدی میرانی، مدیرعامل موسسه پهلوانان مسیر زندگی در کوی آیتالله غفاری، با چشمانی پر از نگرانی میگوید: «ما ۳۵ خانه با شرایط حاد فرسودگی در این محله شناسایی کردهایم. این خانهها هر لحظه ممکن است روی سر ساکنان آوار شوند. بیشتر ساکنان تحت پوشش نهادهای حمایتیاند یا از کار افتادهاند و هیچ توان مالی برای بازسازی ندارند.» او ادامه میدهد: «گروه جهادی ما، به نام مسیر بهشت، با دست خالی و قلبهای پرامید، تلاش میکند این خانهها را نجات دهد، اما بدون حمایت خیرین، صنایع و دولت، این کار غیرممکن است.»
خانههای فرسوده بندرعباس، تنها سازههای قدیمی نیستند؛ آنها نماد بیعدالتی اجتماعیاند. فقر مطلق ساکنان، که طبق آمارهای رسمی، هرمزگان را در صدر استانهای کشور از نظر شاخص فقرو فلاکت قرار داده، اجازه نمیدهد حتی یک آجر روی آجر بگذارند. بارندگیهای شدید و زمینلرزههای گاه و بیگاه، این خانهها را به قبرستانهای بالقوه تبدیل کردهاند.
در محله چاهستانیها، نخل ناخدا و طلابند، اسلام آباد، کمربندی ، درخت سبز ، دوراهی ایسینی ، تپه الله اکبر، دوهزار، پل خواجو ،محله شمیلی ها، ششصددستگاه، نایبند شیراول، شیرسوم ،بهشت زهرا ، خواجه عطاء، نخل ناخدا، سنگ کن ، محله قریشی ها و… ، داستان مشابه است: سقفهایی که با هر نسیم میلرزند، دیوارهایی که با هر باران فرو میریزند و خانوادههایی که در ترس دائمی زندگی میکنند.
بخش دوم: فقر، قاتل خاموش آرزوها
هرمزگان، با وجود ثروت عظیم صنعتی و تجاری، در فقر و بیکاری غرق شده است. بر اساس آمارهای رسمی، این استان در شاخصهای فقرو فلاکت، بیکاری و گرانی در میان بدترینهای کشور قرار دارد. خانوادههای حاشیهنشین بندرعباس، در فقر مطلق به سر میبرند. بسیاری از آنها حتی توان تأمین معیشت روزانه، درمان بیماریهایشان یا تحصیل فرزندانشان را ندارند.
در محله آیتالله غفاری، داستان خانوادهای ۲۷ نفره که در دو اتاق کوچک و یک آشپزخانه زندگی میکنند، قلب هر انسانی را به درد میآورد. پدر خانواده، با بیماریهای متعدد از جمله مشکلات معده، قلب و دیابت، از کار افتاده است. مادر نیز بیمار است و هشت فرزند دارند که یکی از آنها فوت کرده است. پسر دیگر خانواده، متولد ۱۳۶۹، با شش فرزند، به دلیل مشکلات مالی حتی نمیتواند هزینه درمان خود را تأمین کند و در اتاقکی کوچک روی آشپزخانه زندگی می کند وبا دو عصا به سختی بالا و پایین می رود.
او در زمان تهیه این گزارش، از درد شدید رنج میبرد و تنها امیدش تزریق یک آمپول مسکن در بیمارستان بود. پسر دیگر خانواده که فوت کرده و اعضای بدنش را اهدا کرده اند، فرزندان یتیم شده اش در کنار مادربزرگ و پدربزرگ شان زندگی می کنند. دختر این خانواده که ازدواج ناموفقی داشته، با سه فرزند به خانه پدری بازگشته است. او به دلیل ناتوانی در پرداخت اجاره ۱۵ میلیون تومانی سه ماه، اثاثیهاش توسط صاحبخانه ضبط شده است. یکی از فرزندانش، دختری ۹ ساله، به دلیل مشکلات حضانت از تحصیل بازمانده است. این تنها یک نمونه از صدها خانوادهای است که در بندرعباس زیر بار فقر کمر خم کردهاند.
محمدامین، پسر جوان این خانواده، با معدل ۱۸.۷۳ دیپلم کاردانش در رشته تعمیر تلفنهای همراه گرفته است. او رویای ادامه تحصیل در دانشگاه آزاد یا دانشگاه سما را دارد، اما فقر، این رویا را از او ربوده است. محمدامین میگوید: «دوست دارم درس بخوانم، اما باید کار کنم تا کمک خرج خانوادهام باشم. ولی بدون سربازی یا معافیت کفالت، هیچ جا استخدامم نمیکنند.» این داستان، حکایت هزاران جوان مستعد در بندرعباس است که فقر، آنها را از تحصیل و آیندهای بهتر محروم کرده است.
بخش سوم: آسیبهای اجتماعی، زخمی که عمیقتر میشود
محلات حاشیهنشین بندرعباس، به دلیل فقر و بیتوجهی مسئولان، به کانون آسیبهای اجتماعی تبدیل شدهاند. کوچههای تنگ و تاریک، که به پاتوق معتادان بدل شدهاند، امنیت را از ساکنان گرفتهاند. مواد مخدر و مشروبات الکلی به راحتی در دسترس است و کودکان و نوجوانان، هر روز شاهد صحنههای دلخراشی از استعمال مواد ومشروب و تزریق هستند.
فاضلابهای روان در کوچه ها و معابر، نه تنها بوی تعفن را در محلات پراکنده کرده، بلکه عامل شیوع بیماریهای تنفسی، گوارشی و پوستی شده است. این فاضلابها، از محلات به دریا میریزند و محیط زیست منطقه را به شدت تهدید میکنند. در محلهها نبود زیرساختهای شهری، زندگی را برای ساکنان غیرقابل تحمل کرده است.
حجتالاسلام غلامعباس یاراللهی، مسئول قرارگاه مردمی تحول اجتماعی شهید اسداللهی، که در ۱۳ محله آسیبپذیر بندرعباس فعالیت میکند، میگوید: «ما برنامههای مختلفی در حوزههای اخلاق، تربیت، سلامت و خدمات اجتماعی طراحی کردهایم، اما بدون حمایت مالی و زیرساختی، این برنامهها به نتیجه نمیرسند. بیش از ۱۰۰ ملک فرسوده در محله آیتالله غفاری شناسایی شده که ۳۵ تای آنها در شرایط بحرانیاند. اگر صنایع و نهادها مشارکت نکنند، فاجعه در انتظار است.»
بخش چهارم: گروههای جهادی، فرشتگان نجات در دل بحران
در میان این همه تاریکی، گروههای جهادی مانند ستارههایی در آسمان بندرعباس میدرخشند. در محله آیتالله غفاری، گروه جهادی مسیر بهشت، با مدیریت امیرمهدی میرانی، با دستهای خالی اما قلبهایی پر از عشق، به بازسازی خانههای فرسوده مشغول است. میرانی میگوید: «ما به بیل، کلنگ، دریل ،دستگاه جوش و حمایت مالی نیاز داریم. اگر خیرین و صنایع پای کار بیایند، میتوانیم سرعت بازسازی را چند برابر کنیم.»
وی که مدیرعامل موسسه پهلوانان مسیر زندگی کوی آیت ا… غفاری بندرعباس هم می باشد ،می گوید: ۲۵۰۰ خانواده از ۴۰۰۰ خانوار محله را تحت پوشش قرار داده اند. آنها ۱۰۴ کودک کار شناسایی کردهاند که بیش از ۸۰ درصدشان از اتباع خارجیاند. همچنین ۳۵ کودک بازمانده از تحصیل را یافتهاند و نیمی از آنها را به مدرسه بازگرداندهاند. اما مشکلات مالی، همچنان مانع بزرگی است.
میرانی میافزاید: «ما به پاتوقهای سالم برای جوانان محله نیاز داریم. اگر شهرداری املاک بلااستفادهاش را در اختیار ما بگذارد، میتوانیم خانه جوان راهاندازی کنیم و برنامههای فرهنگی و آموزشی برگزار کنیم.»
داستان سقف فرو ریخته در محله آیتالله غفاری، نمونهای از تلاشهای این گروه است. پس از اطلاعرسانی به مدیرکل بهزیستی، تیمهایی برای حمایت از خانواده اعزام شدند و گروه جهادی، با حمایت بهزیستی، سقف خانه را بازسازی می کند. اما این تنها یک قطره در دریای نیازهای این محله است.
بخش پنجم: انتظار از سفر رئیسجمهور
خبر سفر رئیسجمهور به همراه ۱۱ وزیر به هرمزگان در اردیبهشتماه، روزنه امیدی در دل ساکنان محلات حاشیهنشین ایجاد کرده است. انتظار میرود بخشی از این سفر به بازدید از بافتهای فرسوده و محلات محروم اختصاص یابد. ساکنان میخواهند رئیسجمهور از نزدیک شاهد خانههای در حال فروپاشی، کوچههای ناامن و فاضلابهای روان باشد.
آنها امیدوارند مصوبات این سفر، گرهای از مشکلاتشان باز کند. حجتالاسلام یاراللهی از رئیسجمهور میخواهد جلسهای با فعالان اجتماعی و قرارگاههای مردمی برگزار کند. او میگوید: «ما دغدغههای مردم را بهتر از هر کس میشناسیم. اگر صدای ما شنیده شود، میتوانیم راهکارهای عملی برای تحول این محلات ارائه کنیم.»
بخش ششم: راهکارها و پیشنهادها
برای حل بحران بافت فرسوده و محلات حاشیهنشین بندرعباس، نیاز به یک عزم ملی است. در ادامه، چند پیشنهاد عملی ارائه میشود:
• مشارکت صنایع در مسئولیتهای اجتماعی: بندرعباس، قطب صنعتی کشور است. صنایع بزرگ مانند پالایشگاهها و فولاد و …. باید بخشی از سود خود را صرف بازسازی خانههای فرسوده و ایجاد زیرساختهای شهری کنند.
• افزایش حمایتهای دولتی: تسهیلات کمبهره برای بازسازی خانهها، تخصیص بودجه ویژه برای بازگشایی معابر و بهبود زیرساختها ضروری است.
• حمایت نهادهای انقلابی و خیرین: نهادهای انقلابی مانند بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام(ره) و خیرین میتوانند با تأمین مصالح ساختمانی و تجهیزات، به گروههای جهادی کمک کنند.
• ایجاد پاتوقهای سالم برای جوانان: راهاندازی خانههای جوان و مراکز فرهنگی میتواند از گرایش جوانان به آسیبهای اجتماعی جلوگیری کند.
• حل معضل کودکان بازمانده از تحصیل: تأمین هزینههای تحصیل و ایجاد بورسیه برای دانشآموزان مستعد، میتواند آینده این کودکان را نجات دهد.
فریاد برای عدالت
بندرعباس، شهری که میتوانست نماد توسعه و رفاه باشد، امروز در زیر سایه فقر و محرومیت نفس میکشد. نیمی از این شهر، در خانههایی زندگی میکنند که هر لحظه ممکن است به گورشان تبدیل شود. کودکانش، به جای درس خواندن، در کوچههای ناامن شاهد اعتیاد و بزهکاریاند. اما در این تاریکی، گروههای جهادی و فعالان اجتماعی، مانند شمعهایی کوچک، امید را زنده نگه داشتهاند.
سفر رئیسجمهور، میتواند نقطه عطفی برای این شهر باشد، به شرطی که صدای محرومان شنیده شود و وعدهها به عمل تبدیل شوند. بندرعباس، شایسته زندگی بهتری است. ساکنانش، نه فقط خانههای محکم، بلکه آیندهای روشن میخواهند. آیا این فریاد خاموش، بالاخره به گوش مسئولان خواهد رسید؟
ثبت دیدگاه