دریانیوز// امروزه عمیق شدن شکاف عاطفی بین زوجین موجب شده تا آنها به جدایی از هم در زیر یک سقف برسند و تنها و هم چون دو همخانه بدون محبت در کنار هم زندگی کنند و شاید یک روز زندگی آنها با طلاق قانونی به اتمام برسد. در زندگی های زناشویی که زن و شوهر به سردی و بدون هدف مشترک در کنار هم زندگی می کنند و با اینکه از هم جدا هستند ولی طلاق نمی گیرند ” طلاق عاطفی ” اتفاق افتاده است .
این نوع ازدواج ها به ازدواج هایی توخالی تبدیل می شوند که عشق ، مصاحبت و دوستی بین زن و شوهر وجود ندارد و فقط همدیگر را تحمل می کنند . این نوع طلاق فاصله عاطفی مشخص و آشکار میان همسرانی است که هر دو ناپخته هستند و اغلب یکی از آنها این ناپختگی را رد می کند. طلاق عاطفی طلاقی است که در واقع بدون باطل شدن ازدواج اتفاق می افتد و تحت تاثیر عوامل زیادی بین زن و شوهر از جمله عوامل روانی ، عاطفی ، اقتصادی ، مشکلات اخلاقی و روانی هر کدام از زوجین می تواند یک زندگی را در آستانه فروپاشی قرار دهد .در ادامه به دلایل روانی تاثیرگذار بر طلاق عاطفی اشاره می کنیم . عدم احترام و درک متقابل : یکی از عوامل مهم برای همزیستی مسالمت آمیز و آرامش در زندگی ، حفظ حرمت یکدیگر است.
با توجه به تفاوت های موجود میان زن و مرد ،شناخت ویژگی ها و روحیات و خواسته های همسر و عمل بر اساس آنها از موارد حفظ احترام متقابل است. راز صمیمیت میان زن و مرد این است که خصوصیات همدیگر را شناخته و تفاوت هایشان را درک کنند . زمانی که احترام متقابل کمرنگ می شود، زمینه نارضایتی در زوجین به وجود آمده و بین آنها فاصله می اندازد . عدم صداقت و اعتماد : زمانی روابط صمیمانه شکل می گیرد که صداقت و اعتماد بر یک رابطه حاکم باشد. زمانی که یکی از زوجین دروغ می گوید یا پنهان کاری می کند، زوجین به هم اعتماد نکرده و این عدم اعتماد باعث سردی روابط آنها می شود . مشاجره و دعوا : خانه مکانی برای آرامش و خوشبختی است.
اما گاهی در این مکان خبری از امنیت و خوشبختی نیست. خانواده سمبل آرامش و فضای امن است . هر چیزی که آرامش روحی و روانی افراد یک خانه را تهدید کند، یک زندگی مشترک را تهدید کرده است. مشاجره در خانه یکی از عواملی است که این آرامش را گرفته و امنیت خانه را از بین می برد . درگیری و تعارض اثرات نامطلوبی بر کیفیت زندگی یک زوج می گذارد . مشکلات عاطفی و جنسی بیشتر زوجین شامل موارد زیر می باشد که از جمله عوامل تاثیرگذار بر طلاق عاطفی هستند : عدم ابراز علاقه درست: دوام ازدواج مستلزم عشق و احساسات مثبت زوج ها به یکدیگر است ، ابراز علاقه ، محبت و دوستی به همسر یکی از مسائل مهمی است که می تواند نقش زیادی در موفقیت زندگی مشترک داشته باشد . ابراز علاقه درست باید به دختران و پسران آموزش داده شود، ولی از آن غفلت می شود .
هم چنین تفاوت ابراز علاقه در زنان و مردان نیز حائز اهمیت است . برای ابراز علاقه درست باید به دو نکته توجه داشت : زوج ها باید ادبیات همدیگر را بیاموزند و بر اساس این ادبیات و علائق به هم ابراز علاقه کنند .در جامعه ما مردها اغلب هنگام رابطه ابراز احساسات می کند ،ولی باید یاد بگیرند که در طول روز و مواقعی به جز هنگام رابطه به همسرشان ابراز احساسات کنند، این مساله روی کیفیت زندگی تاثیر زیادی دارد . بیان نکردن شفاف خواسته ها : زوجین باید خواسته های خود را به صورت منطقی و با احترام به همسرشان بگویند ، همسران نمی توانند آنچه در ذهن و قلب ماست بخوانند بلکه باید به طور واضح و شفاف آن خواسته و نیاز بیان شود .
همسران (بیشتر زنان) به دلیل خجالتی بودن یا فداکاری بیش از حد در قبال همسر ازهیچ چیز شکایت نمی کنند، حتی گاهی نظرات شخصی شان را پنهان می کنندو به شرایط موجود راضی می شوند. گاهی نیز توقع دارند شوهرشان تمام آنچه را می خواهد از ذهن و قلب او بخواند و برایش فراهم کند ، یا در صورت ناراحتی و دلخوری ، شوهر ناراحتی را از رفتارش بفهمد و از او دلجویی کند ؛ در صورتی که مردان توانایی و قدرت چنین کارهایی را ندارند. بنابراین مطلع نشدن همسر از خواسته های زن حس بدی را در زن ایجاد می کند. این احساسات بد جمع شده و یکجا بروز می کند و باعث جدایی عاطفی زن و شوهر می شود . اختلال در روابط جنسی و نارضایتی جنسی : تمایل جنسی از ابعاد مهم وجود انسان است و روابط زناشویی به عنوان بخشی از یک رابطه جسمی و عاطفی نقش به سزایی در تحکیم این پیوندهای خانوادگی ایفا می کنند .
عواملی مانند به وجود آمدن فناوری ها و رسانه های جدید ، سرد مزاجی زوجین، تنوع طلبی و … باعث به وجود آمدن مشکلات و نارضایتی از روابط زناشویی می شود . به دنبال کم رنگ شدن این عنصر اساسی زندگی مشترک کم کم روابط بین زوجین به سردی می گراید ، حتی در صورت رفع مشکل، این جدایی عاطفی منجر به جدایی رسمی می شود. گفته می شود که نارضایتی جنسی یکی از عوامل بسیار مهم در جدایی عاطفی زوجین است.شرایط زندگی اجتماعی و چالش های اقتصادی می تواند در روند زندگی مشترک تاثیر گذار باشد . زوجینی که روابط مستحکمی دارند از شدیدترین طوفان های اقتصادی زندگی نیز می توانند رد شوند.
با این وجود زمانی که امنیت اقتصادی وجود ندارد، افراد مجبور می شوند فشار کاری بیشتری به خود بیاورند و این موضوع روی زندگی مشترک تاثیر می گذارد . افزایش توقعات و انتظارات مادی: این مشکل ناشی از مقایسه زندگی با دیگران و چشم و هم چشمی است که با توجه به وضعیت موجود اقتصادی ، زوجین مجبور می شوند زمان بیشتری را به کارکردن اختصاص دهند و دچار فرسودگی شغلی می شوند و این فرسودگی باعث می شود همیشه خسته باشند و وقتی برای صحبت کردن و تفریح و … نداشته باشند و در نتیجه این عوامل زندگی مشترک به مرور سرد شود .یکی از دلایل طلاق عاطفی تقابل زندگی سنتی و مدرن است.
طبق مطالعات انجام شده و همچنین نظریه استرنبرگ تعهد در جامعه سنتی می تواند یک رابطه ی زناشویی را بدون صمیمت و عشق تداوم بخشد. یعنی زن و شوهر تنها به دلیل تعهد حقوقی تا حدي همدیگر را تحمل می کنند . هر چند در انتها این رابطه تحت شرایط خاصی می تواند به طلاق حقوقی منجر شود و در نهایت این سبک زندگی سنتی است که عامل اساسی در طلاق عاطفی جامعه ی مدرن است. در سبک زندگی سنتی، زن مطيع بود و حرف گوش كن بود و خيانت بسيار کم تر جلوه می کرد . بين زن و شوهر عنصری به نام علاقه و محبت وجود داشت و البته اين عنصر در جامعه کنونی نیز به چشم می خورد ، اما با مدرن شدن زندگی ها و سبک زندگی مدرن ، شیوه ی زندگی سنتی کاربرد خود را نسبت به گذشته از دست داده است.
راه ها و سبک های ارتباطی جدید که متاثر از بستر ارتباطات مجازی است ، تاثیرات زیادی بر طرز فکر افراد ، تعامل و زندگی مشترک داشته است . در این مورد نتایج تحقیقات ضد و نقیض است. برخی تحقیقات نشان داده اند که استفاده زیاد از شبکه های اجتماعی موجب سردی روابط می شود و برخی نیز استفاده از آن ها را بی تاثیر می دانند .دسترسی به شبکه های متنوع و برنامه های جدید و جذاب تاثیر ناخودآگاهی روی نیازها و خواسته های فرد می گذارد که خودش متوجه نیست و همچنین در زندگی واقعی نیز برآورده نخواهد شد. این امر به مرور روی کیفیت زندگی یک زوج تاثیر خواهد گذاشت . متاسفانه در بسیاری از موارد زمانی که یکی از همسران یا هر دو رابطه ای را در معرض خاموشی می بینند جهت حل مشکل و بهبود رابطه تلاشی نمی کنند؛ حتی در مواقعی که زوجین شروع به اصلاح می کنند، شاید نتیجه موفقیت آمیز نباشد؛ زیرا ترمیم یک رابطه آسیب دیده مشکل بوده و نیاز به زمان و تلاش زیادی از طرف هر دو نفر دارد.
ثبت دیدگاه