دریانیوز// غلامرضا انباز، کشاورز و کارآفرين هرمزگاني، داستاني الهامبخش از تلاش، پشتکار و عشق به کشاورزي دارد. او که از کودکي همراه با پدرش در باغ و زمينهاي کشاورزي فعاليت ميکرد، از همان دوران کودکي عشق و علاقه ويژهاي به کشاورزي پيدا کرد. اين علاقه و تلاش بيوقفه باعث شد تا امروز نامش به عنوان يکي از موفقترين کشاورزان و کارآفرينان هرمزگان و ايران بر سر زبانها باشد. در ادامه، گفتوگويي با اين کارآفرين موفق انجام شده که تجربيات و دستاوردهاي او را به نمايش ميگذارد.
غلامرضا انباز در گفتوگو با خبرنگار روزنامه دريا با بيان اينکه بنده کشاورز و کشاورز زاده هستم، اظهار کرد: از زماني که بچه بودم به همراه مرحوم پدرم به باغ و زمين کشاورزیمان می رفتم و به اندازه توانم در مزرعه به پدرم کمک ميکردم.
شروع عشق به کشاورزي از دوران کودکي
وي در ادامه افزود: از همان زمان بچگي عشق و علاقه ويژهاي به کشاورزي پيدا کردم. تا زماني که ديگر راهي مدرسه جهت تحصيل شدم. مديرعامل شرکت بستهبندي خرما و مرکبات نگين هرمزگان رودخانه خاطر نشان کرد: از مدرسه که برميگشتم منزل، استراحت اندکي ميکردم و دوباره در مزرعه مشغول به کار ميشدم. تا اينکه توانستم در کشاورزي مهارت کسب کنم.
انباز، بيان داشت: به کمک مادرم که زريبافي ميکرد، يک دوچرخه شماره بيست را از تعاوني ۱۵ خرداد خريداري کردم و از آن موقع کار در کنار تحصيل را آغاز کردم . وي عنوان کرد: در دوران ابتدايي، وقتي به مدرسه ميرفتم ، مقداري تخمه آفتابگردان را در کاغذهاي دفتر م که در آنها مشق و املا نوشته بودم می ریختم و می فروختم تا اينکه توانستم مقداري پول آن زمان (سکه هم بود) به دست بياورم و بدهي خودم بابت خريد دوچرخه به مادرم (که دهه شصت بيست تومان يعني دويست ريال خريده بودم) پرداخت کنم.
مديرعامل شرکت بستهبندي خرما و مرکبات نگين هرمزگان رودخانه، گفت: با کار و کاسبي با دوچرخه توانستم يک موتور ياماها صد را خريداري و ادامه تحصيل دهم . بازهم کار و کاسبي و دورهگردي ؛ مرغ زنده را از شهرستان رودان خريداري ميکردم و با قفسي پشت ترک موتور درب تمام خانهها، روستا به روستا براي فروش محصول خود ميرفتم تا اينکه توانستم به تحصيل در مدرسه راهنمايي برسم.
تلاش براي توسعه کشاورزي و توليد
انباز ادامه داد: وقتي که در دوران راهنمايي شروع به تحصيل کردم، با عشق و علاقه بيشتري درس ميخواندم و هميشه هم مورد تشويق معلمان عزيزم بودم که از همينجا دست همه آنها را ميبوسم. وي تصريح کرد: در آن موقع کشور عزيزمان درگير جنگ با رژيم بعثي عراق بود. آن زمان براي کمک به جبهه حق عليه باطل کمک جمعآوري ميکردند و قُلک به دانشآموزان ميدادند و بنده از مدير مدرسه دوتا ميگرفتم، يکي براي کمک به جبههها و ديگري براي عزاداري ايام ماه محرم.
مديرعامل شرکت بستهبندي خرما و مرکبات نگين هرمزگان رودخانه اضافه کرد: بعد از دوران راهنمايي، به مقطع دبيرستان رفتم و توانستم با اندک پولي که کاسبي کرده بودم، يک تراکتور روماني خريداري کنم و بازهم ادامه به کار و تحصيل بدهم. انباز افزود: از آن موقع در زمينهاي پدرم و کنار او با عشق و علاقه بيشتري کشاورزي ميکردم.
وي ابراز داشت: خيلي از کارهاي عمراني و آبادي را خودم در روستاها براي کمک به کشاورزان انجام ميدادم. شبانه با تراکتور کار ميکردم و ديگر روزها هم يک راننده گرفتم براي کار کردن با تراکتور، تا اينکه توانستم يک سال بعد يک وانت سايپا صفر کيلومتر به مبلغ ۹۰۰ هزار تومان خريداري کنم.
مديرعامل شرکت بستهبندي خرما و مرکبات نگين هرمزگان رودخانه ادامه داد: در کنار تحصيل برای گرفتن گواهينامه ثبتنام کردم با معرفي از دبيرستان به راهنمايي و رانندگي هرمزگان توانستم گواهينامه خودم را اخذ کنم. شروع کارم از اينجا ديگر سختتر شده بود. از آن موقع شروع به خريد ميوه پرتقال کردم و شبها يک سرويس براي ميوهفروشهاي بازار روز بندرعباس ميآوردم. انباز گفت: شبانه بارم را خالي ميکردم و برميگشتم تا فردا صبح از مدرسه و درس عقب نمانم. بازهم خدا را شاکرم تا اينکه دوران دبيرستان هم به هر سختي که بود، پشت سر گذاشتم.
وي خاطر نشان کرد: با ورود به دانشگاه براي ادامه تحصيل همزمان با آن وارد بازار خريد و فروش خرما بصورت صنعتي شدم و بعد از آن وارد بازاريابي شدم و رفتم به استانهاي همجوار سردخانه خرما را ديدم ؛ عشق و علاقه ويژهاي پيدا کردم به سردخانهداري خرما و نگهداري بيشتر.
موفقيت در توسعه کشاورزي و صادرات
مديرعامل شرکت بستهبندي خرما و مرکبات نگين هرمزگان رودخانه ادامه داد: رفتم سراغ بخشدار از آنجا معرفي به جهاد کشاورزي شدم و همکاري خيلي خوبي باهم داشتيم و بنده را مورد تشويق قرار دادند ، معرفي شدم به بانک کشاورزي جهت دريافت تسهيلات. حالا ديگر دهه هشتاد بود. با ۱۰۰ ميليون تومان تسهيلاتي که به من دادند توانستم يک سردخانه ۲۰۰ تني راهاندازي کنم.
انباز ابراز کرد: توانستم در کنار سردخانه ۱۵۰ هکتار زمين خريداري کنم و در آن انواع نخيلات را بکارم . در جهان ۴۴۰ رقم خرما داريم، بنده توانستم ۴۶ نوع از ارقام خرمای جهان را در مزرعه خودم کشت کنم و توليد داشته باشم. وي بيان داشت: و بعد از آن سردخانه ۲۰۰ تني را تبديل کردم به يک سردخانه بيست هزار تني و اشتغال ۲۰۰ نفر بصورت مستقيم و هزاران نفر کشاورز بصورت غيرمستقيم را فراهم کردم. خوشبختانه با بهره گيري از بازاريابي داخلي و بين المللي، توانسته ام محصولات کشاورزي خودم و کشاورزان هفت استان خرماکار کشورمان را به ۳۱ کشور جهان صادر کنم و در حال حاضر سالانه بيش از ۲۶ هزار تن صادرات دارم.
مديرعامل شرکت بستهبندي خرما و مرکبات نگين هرمزگان رودخانه يکي از مشکلات حوزه کاري خود را برگشت ارز حاصل از صادرات محصولات دانست و گفت: اميدوارم دولت در اين باره چارهاي بينديشد. البته اين مورد هم به دست خودمان حل ميشود، به شرطي که مجوزهاي لازم به توليد کنندگان و صادر کنندگان بدهند، مبادله کالاهاي اساسي براي واردات به کشور، تا بتوانيم ارز وارد کشور کنيم. انباز گفت: تا الان بيش از ۳۱ نفر در مجموعه بنده بازنشست شدهاند و خداوند را شکر ميکنم که توانستهام خدمتي به همنوعان خودم کنم.
وي افزود: در کنار همين مجموعه توانستم به اندازه توانم در استانم خدمات شاياني هم داشته باشم. مانند ساخت درمانگاه، آزمايشگاه، خانه ماما، خانه پزشک، يک کيلومتر جاده روستايي زيرسازي تا آسفالت، ساخت پاسگاه انتظامي، يک باب مدرسه و چندين کلاس درس، ساخت سالن ورزشي، کمک جهيزيه عروس و دامادها، کمک به دانشآموزان کمبضاعت، ساخت مسجد. اينها کارهاي خيري بود که انجام شده است ، انشاءالله هميشه جاري باشند.
ثبت دیدگاه