دریانیوز// در سال ۱۵۱۷ سلطان سلیم اول عثمانی با فتح مصر کنترل راه بازرگانی سوئز که شاهرگ حیاتی انتقال ادویه از شرق به اروپا بود را در دست گرفت. او با بستن این مسیر به روی رقبای اروپایی آتش جنگی تجاری را برافروخت که نتیجه آن تغییر مسیر تاریخ به سوی خلیج فارس بود. در این میان خلیج فارس که تا پیش از این تنها مرواریدش درخشان بود ناگهان به مرکز ثقل سیاست و اقتصاد جهانی بدل شد.
داستانی از توطئه جاهطلبی و تولد امپراتوریهای دریایی با سقوط قسطنطنیه در ۱۴۵۳ عثمانیها خود را وارث امپراتوری روم شرقی دانستند و کنترل تنگه بسفر و داردانل دسترسی اروپا به شرق را در انحصار آنان گذاشت اما فتح مصر توسط سلیم اول آخرین میخ را به تابوت سلطه ونیزیها و پرتغالیها بر تجارت ادویه کوبید.
مالیاتهای سنگین و محدودیتهای عثمانی بر کشتیهای اروپایی قیمت فلفل و دارچین در اروپا را به ده برابر رساند اینجا بود که شاهان اروپا به فکر یافتن راهی جدید افتادند. مسیر دریایی به هند از طریق آفریقا یا خلیج فارس. در حالی که کریستف کلمب به اشتباه به سوی غرب بادبان میکشید واسکو دا گاما در ۱۴۹۸ با دور زدن آفریقا به هند رسید اما این پیروزی پرتغالیها را راضی نکرد. آنان به رهبری آلفونسو دی آلبوکرک بهسرعت به سوی خلیج فارس یورش بردند.
در سال ۱۵۰۷ پرتغالیها جزیره هرمز را اشغال کردند و با ساخت دژهای مستحکم، خلیج فارس را به «دریای پرتغال» تبدیل نمودند. آنان در نامهای به پادشاه پرتغال نوشتند: «هر کشتی که از این آبراه بگذرد، باید پرچم ما را ببیند یا غرق شود!» عثمانیها که از قدرت گرفتن پرتغال در خلیج فارس هراس داشتند، به حمایت از رقبای محلی پرداختند. در سال ۱۵۵۲، پیری رئیس، دریاسالار عثمانی، با ناوگانی از ۳۰ کشتی به هرمز حمله کرد اما شکست خورد.
این نبرد آغاز جنگ نیابتی میان دو امپراتوری در آبهای خلیج فارس بود. عثمانیها از بصره به عنوان پایگاه استفاده میکردند، درحالی که پرتغالیها با اتحاد با قواسم و دیگر قبایل، تلاش میکردند منطقه را بی ثبات نگه دارند. پروفسور جان فرانسیس گیلمارتین، مورخ دانشگاه کارولینای شمالی، میگوید: «خلیج فارس قرن شانزدهم، صحنه شطرنجی بود که مهرههای آن را ترکها، پرتغالیها و شیخنشینها تشکیل میدادند.»
با تضعیف پرتغال در قرن هفدهم، رقبای جدیدی مانند هلند و بریتانیا وارد صحنه شدند. این بار، خلیج فارس نه از طریق هرمز، بلکه از مسیر بنادر ایرانی مانند بندرعباس (تحت حکومت صفویان) رونق گرفت. شاه عباس صفوی با اخراج پرتغالیها از هرمز در ۱۶۲۲ و توسعه بندرعباس، این شهر را به دروازه تجارت ابریشم ایران با اروپا تبدیل کرد. هلندیها در جزیره خارگ مستقر شدند و انگلیسیها پایگاههایی در بوشهر و کویت ایجاد کردند. سفرنامه ژان- باپتیست تاورنیه، بازرگان فرانسوی، توصیف میکند: «در بندرعباس، پارچههای هندی، ابریشم ایران و نقره اسپانیا ردوبدل میشد؛ گویی تمام ثروت جهان اینجا جمع است.»
رقابت عثمانی و اروپا بر سر خلیج فارس سه پیامد کلیدی داشت: جابجایی ثروت: جایگزینی مسیر خلیج فارس به جای سوئز، بنادر حاشیه خلیج فارس را به مراکز ثروت تبدیل کرد. تقسیم جهان: رقابت استعماری در خلیج فارس، پایههای تقسیم خاورمیانه در قرن بیستم را ریخت. تولد هویت ملی: مقاومت محلی در برابر اشغالگران (مانند قواسم)، بذر ملیگرایی عربی و ایرانی را کاشت. امروزه، تنگه هرمز که زمانی پرتغالیها بر آن حکم میراندند حیاتیترین آبراه انرژی جهان است و خلیج فارس کماکان صحنه رقابت قدرتهاست.
درگیری عثمانی و اروپا بر سر خلیج فارس، تنها یک نبرد تاریخی نبود؛ تولد جهان مدرن بود. جهانی که در آن، کنترل بر دریاها به معنای کنترل بر ثروت و قدرت است. از قرن شانزدهم تا امروز، خلیج فارس شاهد تکرار این درس بوده است: هر که کلید این آبراه را در دست داشته باشد، سرنوشت اقتصاد جهان را در مشت دارد. (منابع: کتاب «امپراتوریهای دریایی» اثر جان فرانسیس گیلمارتین، سفرنامه ژان – باپتیست تاورنیه)
ثبت دیدگاه