حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

پنج شنبه, ۶ دی , ۱۴۰۳ Thursday, 26 December , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 4090 تعداد نوشته های امروز : 5 تعداد اعضا : 13 تعداد دیدگاهها : 127×
  • تقویم شمسی

    آذر ۱۴۰۳
    ش ی د س چ پ ج
        فروردین »
     123456789101112131415161718192021222324252627282930  
  • بررسی کشتار مردم در مسجد گوهرشاد در سال ۱۳۱۴
    ۲۴ تیر ۱۴۰۲ - ۵:۴۷
    شناسه : 8996
    بازدید 1564
    40
    دریانیوز// مسجد گوهرشاد به کشتار مردمی پرداختند که در اعتراض به سیاست‌های ضددینی رضاخان تجمع کرده بودند. براساس شواهد موجود، واقعه کشتار مردم در مسجد گوهرشاد به دستور شخص رضا خان اتفاق افتاد.
    ارسال توسط : نویسنده : محمد زارعی منبع : روزنامه دریا
    پ
    پ

    دریانیوز// مسجد گوهرشاد به کشتار مردمی پرداختند که در اعتراض به سیاست‌های ضددینی رضاخان تجمع کرده بودند. براساس شواهد موجود، واقعه کشتار مردم در مسجد گوهرشاد به دستور شخص رضا خان اتفاق افتاد.
    پیشینه رخداد
    وقتی رضاخان به قدرت رسید، درصدد فریب مردم برآمد. او با پای پیاده همراه دسته جات عزاداری حرکت می کرد و در مجالس عزاداری و تکیه ها حاضر می شد و خود را مقیّد به اصول مذهب نشان می داد. اما بعد از پا گرفتن قدرتش، همه تلاش خود را در راه زیر پا نهادن رسوم مذهبی به کار بست. او در راه رسیدن به اهداف شوم و پلید خود، حتی حرم مطهر امام رضا علیه السلام را به خاک و خون کشید و واقعه مسجد گوهرشاد، نمونه بارز و علنی دشمنی او با اسلام بود.
    رد پای استعمار
    رضاخان به دستور استعمارگران غربی و به کمک جریان وابسته روشن فکر، تمام توان خود را در تغییر لباس ملی به کار گرفت و به عنوان لباس متحدالشکل، مردم را مجبور به تغییر لباس و کلاه نمود و از تمامی قدرت و ابزاری که در دست داشت،برای این مقصد استفاده کرد. او لباس روحانیت را ممنوع و منوط به اخذ اجازه نمود. سفر رضاخان به ترکیه، یکی از توطئه های روشن فکران وابسته بود تا رضاخان تحت تأثیر قرار گیرد و در تغییر ماهیت ملی و اسلامی ایران تلاش نماید.رضا شاه بعد از مسافرت ترکیه، در اغلب اوقات، ضمن صحبت از پیشرفت سریع کشور ترکیه، از تغییر لباس مردان و رفع حجاب خانم‌ها سخن می گفت و این مسأله را تشویق می‌کرد. در ادامه در ۲۸ خرداد ۱۳۱۴ دولت محمدعلی فروغی در یک بخشنامه آمرانه که از تبعات سفر رضاشاه به ترکیه در ۱۲ خرداد ۱۳۱۳ بود، مردم ایران را ملزم کرد که از کلاه پهلوی (یک لبه) دست برداشته و کلاه بین المللی تمام لبه ای به اسم شاپو استفاده کنند. طبق این بخشنامه اگر یک کارمند دولتی از این دستور اطاعت نمی کرد باید قید شغلش را می زد! دو روز بعد نیز دولت بخشنامه دیگری ابلاغ کرد که طبق آن، مجالس ختم اموات فقط در مساجد معدودی که بلدیه (شهرداری) اجازه می داد باید برگزار می شد و استعمال چای، قهوه، قلیان و سیگار نیز در این مجالس ممنوع اعلام شد.
    واکنش روحانیون و مردم
    مسجد گوهرشاد، محل اجتماع و سخنرانی بر ضد لباس بیگانه و اسلام زدایی شده بود. با بازداشت برخی از عالمان مبارز، اجتماعات وسیع تر گردیده و لحن سخنرانان آتشین تر و شعار مردم تندتر شده بود. از مرکز به شهربانی مشهد دستور داده شد که واعظان معروف شهر را دستگیر کنند. اما گردهمایی فزاینده مردم در مسجد گوهرشاد برای شنیدن سخنان واعظان و روحانیان، بیش تر شد. علما و مجتهدان در منزل یکی از مراجع اجتماع کرده و تصمیم گرفتند که تلگرافی به شاه مخابره و او را از اقدامات ضد دینی اش منصرف سازند.
    دستور حمله
    صبح جمعه ۲۰ تیر سال ۱۳۱۴، قزّاقان رضاخان برای متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند و بی محابا به روی مردم تیراندازی کردند و در این ماجرا، حدود یک صد نفر کشته و زخمی شدند. اما مردم متفرق نگشتند و مقاومت کردند. پس از این هجوم، مردم از اطراف با ابزاری از قبیل داس، بیل و چوب و… به طرف مسجد سرازیر شدند.
    روز شنبه ۲۱ تیرماه در مسجد؛ شعارهای ضد سلطنت و ضد حجاب‌زدایی داده می شد و مسجد یک پارچه سرود مقاومت سر داده بود. وحشت مقامات دولتی را فرا گرفت. سرانجام رضاشاه دستور داد که همه را دستگیر و مجازات نمایند. سران شهربانی و آگاهی، نیروهای خویش را هماهنگ کرده، قرار گذاشتند پس از نیمه شب، تهاجم خود را آغاز نمایند.
    روایت یکی از پاسبان های آن واقعه
    در کتاب «قیام گوهرشاد» که توسط موسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده یکی از شاهدان واقعه که خود از نیروهای پاسبان آن واقعه بوده است بخشی از ماجرا را این گونه روایت می کند: شب پنجشنبه چند نفر نظامی و پلیس رفتند و چند تیر انداختند که ۲۸ نفر کشته شدند. شب پهلوی دستور داد که مردم را هر طور که هست بیرون کنند و مسجد را خراب کنند، شاه گفته بود مسجد می‌سازم از اولی بهتر. برای روز پنج‌شنبه و جمعه ۲۰ نفر از ما را مأمور کردند رفتیم به مسجد، وقتی رسیدیم به مسجد دیدیم همه نشسته‌اند و شیخ بهلول هم بالای منبر موعظه می‌کند. ساعت دوازده شب وارد مسجد شدیم. بهلول داشت صحبت می‌کرد. سه چهار نفر هم مثل نواب احتشام و بحرالعلوم و حسن اردکانی و حاج سید ابوالحسن اصفهانی پای منبر نشسته بودند. یک دفعه تیراندازی شروع شد و تمام مردم حرکت کردند. … رفتیم دیدیم هزار نفر هزار نفر فرار می‌کنند. تیر هم بی‌شمار در می‌رفت، همه می‌افتادند این طرف و آن طرف. تا ساعت ۵ صبح مردم را پرت‌وپلا کردند. نواب و حسن اردکانی و بحرالعلوم را از منبر صاحب‌الزمان بیرون آوردند و کتف آنها را بستند و بردند.» آن شب حدود دو سه هزار نفر را کشتند و بردند بیرون دروازه پایین خیابان در قبرستان بالا خیابان که الان درخت کاشته‌اند، خندق کندند هر کسی که کشته می‌شد مثل جوال گندم همه را می‌ریختند توی ماشین می‌بردند می‌ریختند توی آن خندق و خاک روی آن‌ها می‌ریختند.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.